فروشنده عشق

فروشنده عشق
part①⑥
ویو تهیونگ:

رفتیم طبقه بالا و هرکدوممون رفتیم سمت اتاقا در اتاقو که باز کردم پرید بیرون و گفت
هانول: خوا... خواهرم.... خواهرم حالش بده باید برم پیشش لطفا بزار برم التماست میکنم(با عجله میگه)

وقتی اوتطوری مظلوم گفت دلم براش سوخت
تهیونگ: اوک بیا

ویو ا/ت:

همینطور داشتم جیغ و داد میکردم که در باز شد رفتم سمتشو گفتم
ا/ت: من... من باید برم پیش خواهرم هرکار بگی میکنم فقط بزار برم پیش هِیونگ

ویو جیهوپ:

با اینکه نمیدونستم هِیونگ کدومشونه بهش اجازه دادم که بره
جیهوپ: برو

ویو هانول:

تا ا/ت رو دیدم سریع ربتم سمتش و بغلش کردم
ا/ت: هانول خوبی؟
هانول: من خوبم تو چی؟
ا/ت: منم خوبم اما... اما هِیونگ رو نمیدونم

ویو جونگ کوک:
...

اینم یه پارت طولانی بعداز مدت ها😁
دیدگاه ها (۷)

باهم اماده شیم بریم تو جیب جیمین شی💜😂

😂😂😂

بدبختی به روایت تصویر

تا اعضا نیومدن شواهد رو پاک کن😂

پارت 9 ویو ا/تپشتمو نگاه کردم و بله جنابعالی پشت سرم بودن فک...

پارت ۷۴ فیک ازدواج مافیایی

پارت ۷۲ فیک ازدواج مافیایی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط