میدانی یارجان

میدانی یارجان!
گاهی آدمیزاد میزند به سرش که قید تمام قول و قرارهایش را بزند و کوله بارش را جمع کند و برود...
در نهایت با یک پیام کوتاه که :
"عزیز من!
بنده خسته ام...
و فکر میکنم آدم خسته باید جا باز کند برای تازه نفس ها...
حلال کنید... "
همه چیز را تمام کند...
اما بعد از این اضغاث احلام وقتی یک چایی برای خودم میریزم و زیر و رو میکنم(همان وقتهایی که از شدت خستگی به سرم میزند؛ چون من هم آدمیزادم) درست همین وقت ها میبینم که کجا بروم که خستگی نباشد؟ رنج نباشد؟ دوندگی نباشد؟
مگر نه اینکه گفته اند:
یا ایهالانسان! انک کادح الی ربک کدحا فملاقیه...
و بعد مثل این انیمیشنهای کودکانه دستم را بلند میکنم و ابرهای افکارم را پراکنده میکنم...
چایی ام را سر می کشم و میروم سمت کار...
چون آدمیزادم... و آدمیزاد میتواند مقابل تمام خستگی هایش بایستد...
#الهام_جعفری
#ممنوعه
#ویسگونیا_چطورید؟
دیدگاه ها (۲۷)

میرودبرمی‌گرددمی‌رودبرمی گرددو این دور غیر باطل ادامه دارد.....

اجرای زنده لبه تیغ

من در نقاط ناشناخته‌ای از این شهر به تو فکر کرده‌امکه حتی شه...

رفتن همیشه به معنای دوست نداشتن، بی تعهد بودن، وفادار نبودن ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط