زود رفتم بیمارستان

زود رفتم بیمارستان
@بفرمایید از این طرف
روی جنازه رو باز کردن
کوک نبود
از خوشحالی گریه میکردم
@خودشونن
+نه هق
رفتم خونه به مامان کوک زنگ زدم
+الو مامان (همه چی رو میگه)
÷چی کوک خودش کجاست
+نمیدونم مامان نگرانشم
÷باشه آروم باش من الان میام

ویو کوک
×ولم کنید آشغالا
_آخی زنت اگه بفهمه خیلی ناراحت میشه
×عوضی من بهت گفتم برادر
_مامان از اولم تو رو انتخاب کرد
×مامان دوست داشت تو قلبشو شکستی
_خفه شو.
یه تیر هوایی زد
×من دو تا بچه دارم تو عموی اونایی
_میدونم کاناکی و کانالی
×تو از کجا میدونی
_تاریخ مرگشون دستمهه چون
دیدگاه ها (۲۶)

_تاریخ مرگشون دستمهه چون×نه تو حق نداری به خانواده من دست بز...

+منظورت چیه _با من ازدواج میکنی و ما یه خانواده تشکیل میدیم ...

×یاا گریه نکن =چی شده×هیچی داره گریه میکنه چون بچه ها شیرشو ...

ویو کوک بردمش تو اتاق انداختمش رو تخت +عوضی ×به من گفته عوضی...

پسر کوچولوی من پارت : ۸ویو ته : بردنش تو ی اتاق رفتم داخل کن...

𝑷𝒂𝒓𝒕 𝟔عشق مافیاویو جیمینساعت 7:00 شب هست تا 1:00 ساعت دیگه م...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط