پارت⁶ و اخر
پارت⁶ و اخر
میا:اینجاروووو
جیمین:خوبه؟ خیلی خوشحالم که برنده شدی
میا: ...
جیمین:هنوزم قهری؟
میا سرشو انداخت پایین
جمیمین:میا؟ اشتی نمیکنی؟
میا سرشو اورد بالا: جیمی ...
جیمین نزاشت ادامه حرفشو بزنه و اونو بوسید.
...
جیمین:لطفا منو ببخش
میا: ...
جیمین:اگه به فکر خودت میبودی اینطوری نمیشد الا با این چشای ضعیف فرشتم چیکار کنم؟
میا با گفتن کلمه فرشتم ی لبخندی اومد روی لباش.
جیمین:پس اشتی؟
میا:اوهومممم ، میگم این کیکه چقد نازههه
جیمین:قابل شمارو نداره
میا:*لبخند* ممنون
جیمین:کادوی اصلی مونده
میا:واقعا؟
جیمین:اوهوممم
میا:خوب ببینم؟
جیمین:بفرمایید
میا کادو رو گرفت و باز کرد* توش ی عینک بود *
میا:این؟
جیمین:کادویی از این بهتر سراغ داری؟
میا سرشو انداخت پایین: ببخشید
جیمین:از من معذرت نخواه نمیتونی کاری بکنی دیگه باید از این به بعد عینکشو بزنی تا خدایی نکرده دیگه کور نشی*خنده*
میا عینک و زد به چشمش: بهم میاد؟
جیمین:بله خییییلی میاددد به زن من همه چی میاد
میا:*خنده*
جیمین:خوب بیا کیک و ببر
میا:اوکی..
...بعد خوردن کیک...
میا:جیمییین ؟*غنچه کردن لباش*
جیمین:اصلا فکرشم نکن
میا:بزار حرفمو بزنم بعد😒
جیمین:اصلا و ابدا نمیشههههه
میا:توروخوداااااا
جیمین: نّه نّه نّه تا اطلاع ثانوی از کار خبری نیس تو بهمن قول دادی
میا:باشه بابا نخواستیم😒
جیمین:از اولم نبایدم میخواستی
میا: اوکی ولش کن ؛ عهههههههه اونجارووو
جیمین:کجا؟
میا:هیچی*سری فرار کرد*
جیمین:میااا کجا میریی؟*بلند*
میا:فک کنم پوستمو بکنی وقتی بفهمی میخوام با کامپیوترت کار کنم*خنده بلند*
جیمین:به جان خودم اگه دستت به اون سیستم بخوره*داد، سریع رفت دنبال میا* وایسا ببینم بچه پرو
میا:عههههه؟من پرّو ام؟ بهت نشون میدم*رفت تو اتاق کار جیمین و درو قفل کرد*
جیمین:بالاخره که میای بیرون؟
میا:نچ فکرشم نکن
جیمین:اوکی، اخخخخخخخخ*بلند*
میا:جیمین؟جیمین چیشد؟؟*اروم درو باز کرد*
جیمین سریع پاشو گذاشت لای در و در و باز کرد
میا:اییییی خدا بگم چیکارت نکنه برای من نقشه میکشی؟
جیمین:من زرنگ تر این حرفام😏
...
پایان🔮❤
مرسی که تا اینجا خوندین🌈🫂🔮
اگرم خوب نشد به بزرگی خودتون ببخشین🙂
میا:اینجاروووو
جیمین:خوبه؟ خیلی خوشحالم که برنده شدی
میا: ...
جیمین:هنوزم قهری؟
میا سرشو انداخت پایین
جمیمین:میا؟ اشتی نمیکنی؟
میا سرشو اورد بالا: جیمی ...
جیمین نزاشت ادامه حرفشو بزنه و اونو بوسید.
...
جیمین:لطفا منو ببخش
میا: ...
جیمین:اگه به فکر خودت میبودی اینطوری نمیشد الا با این چشای ضعیف فرشتم چیکار کنم؟
میا با گفتن کلمه فرشتم ی لبخندی اومد روی لباش.
جیمین:پس اشتی؟
میا:اوهومممم ، میگم این کیکه چقد نازههه
جیمین:قابل شمارو نداره
میا:*لبخند* ممنون
جیمین:کادوی اصلی مونده
میا:واقعا؟
جیمین:اوهوممم
میا:خوب ببینم؟
جیمین:بفرمایید
میا کادو رو گرفت و باز کرد* توش ی عینک بود *
میا:این؟
جیمین:کادویی از این بهتر سراغ داری؟
میا سرشو انداخت پایین: ببخشید
جیمین:از من معذرت نخواه نمیتونی کاری بکنی دیگه باید از این به بعد عینکشو بزنی تا خدایی نکرده دیگه کور نشی*خنده*
میا عینک و زد به چشمش: بهم میاد؟
جیمین:بله خییییلی میاددد به زن من همه چی میاد
میا:*خنده*
جیمین:خوب بیا کیک و ببر
میا:اوکی..
...بعد خوردن کیک...
میا:جیمییین ؟*غنچه کردن لباش*
جیمین:اصلا فکرشم نکن
میا:بزار حرفمو بزنم بعد😒
جیمین:اصلا و ابدا نمیشههههه
میا:توروخوداااااا
جیمین: نّه نّه نّه تا اطلاع ثانوی از کار خبری نیس تو بهمن قول دادی
میا:باشه بابا نخواستیم😒
جیمین:از اولم نبایدم میخواستی
میا: اوکی ولش کن ؛ عهههههههه اونجارووو
جیمین:کجا؟
میا:هیچی*سری فرار کرد*
جیمین:میااا کجا میریی؟*بلند*
میا:فک کنم پوستمو بکنی وقتی بفهمی میخوام با کامپیوترت کار کنم*خنده بلند*
جیمین:به جان خودم اگه دستت به اون سیستم بخوره*داد، سریع رفت دنبال میا* وایسا ببینم بچه پرو
میا:عههههه؟من پرّو ام؟ بهت نشون میدم*رفت تو اتاق کار جیمین و درو قفل کرد*
جیمین:بالاخره که میای بیرون؟
میا:نچ فکرشم نکن
جیمین:اوکی، اخخخخخخخخ*بلند*
میا:جیمین؟جیمین چیشد؟؟*اروم درو باز کرد*
جیمین سریع پاشو گذاشت لای در و در و باز کرد
میا:اییییی خدا بگم چیکارت نکنه برای من نقشه میکشی؟
جیمین:من زرنگ تر این حرفام😏
...
پایان🔮❤
مرسی که تا اینجا خوندین🌈🫂🔮
اگرم خوب نشد به بزرگی خودتون ببخشین🙂
۷۱.۲k
۱۲ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۵۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.