Part

#Part54



#یاشار
#دو روز بعد ...
با خشم بهش تو آینه نگاه کردم و زیر لب گفتم :
- پس اومدی !
توی تموم وجودم زمزمه کرد :
- من همیشه هستم !
همیشه باهاتم و تو !
هیچوقت نمیتونی منو از خودت جدا کنی .
- میکشمت ! بخاطر تو زدمش !
- اونایی که ازت وحشت دارن کجان تا .... این حالت و ببینن ؟
عملا داشت به نفس های کوتاه و عمیقم و عرق پیشونیم اشاره می‌کرد.
با خشم فریادی زدم و توی آینه کوبیدم :
- خفه شووو لعنتییییی
در اتاق باز شد و ....
- داداش چیشد ؟ خوبی تو ؟
دستت چرا خونیه ؟
با صدای ضعیفی لب زدم :
- برو بیرون
- حال
- گفتمممم گمشووووو بیروننن سهیللللللل
- رفتم رفتم ... آروم
- برگشته ! دیگه کم کم داشت یادم میرفت اینم هست .....
- اشکال نداره. تو قویی !
میرم قرص بیارم
به موقع داروهاتو مصرف کنی دوباره کنترلش میکنیم یا جلوشو میگیریم
باشه داداش ؟
- واسه دیشب
- مشکلی نیست .
- به اون لعنتی هم بگو فعلا نیاد دور من ...
دنبال بهونه ام یه بلایی سرش بیارم !
- میدونم فعلا مساعد نبستی ولی ...
یه مهمونی که نیلوفر ترتیبش و داده و ماهم باید بریم .
- حوصله
- کیان اونجاست !
- کی اومده. ؟
- مث اینکه دیشب رسیده و چند روزی هم پیش نیلوفر میمونه و زود میره
- کارا رو ردیف کن . بچه ها آماده باشن!
- حله
دیدگاه ها (۰)

بچه ها بنظرتون یاشار زیادی جذاب نیست ؟

این لینک ناشناسمونه

پارت گزاشتم نمیخواین لایک و کامنت بزارین ؟

#Part53- میگم من مشروب نخوردمممم- صداتو واس من نبر بالا که ب...

سناریو داستان ساختگی دنیای وارونه

چند پارتی نامجوندرخواستیگفتم وسط فیک قلب یخی یک چند پارتی با...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط