در یک دقیقه عاشقت شدم اما مدتهاست که تلاش میکنم با درآمیخ

در یک دقیقه عاشقت شدم اما مدتهاست که تلاش میکنم با درآمیختن کلمات تورا وصف کنم....
هنگامی که پای واژگان در میان است تو خود را کنار میکشی تا دریای عمیق وبی تلاطمت با موج های کوتاه آشفته نشود....این امواج آمیزه ای از تو هستند اما با آنها نمیتوان تورا ثابت کرد
تورا نمیدانم با کدامین خلقت خدا اثبات کنم تا همانگونه که آوازه ی عشق من عالم را گرفت وسعت تو نیز جهان را بگیرد
راستش را بخواهی چرایی و چگونگی وکجایی بدو تو را نمیدانم
فقط میدانم آنگونه ای شروع شدی که هیچگاه پایان نیابی
وهیچگاه تکرار نشوی...
هر روزت را با چهره ای جدید آغاز کنی و مرا دیوانه تر از قبل مجنون کنی....
فقط میدانم باید بمانی عاشقانه بایدت دوست داشت...
فقط میدانم روزهای بدون تو گذر نمی شود که شب را به یادت بیدار ماند...
فقط میدانم که رنگ زندگی ام وام دار تاریکی چشمان و گیسوانت است
و فقط خدا میداند آن همه ترانه های پر زرین ونگار که از لبانت تراوش میشود چه زندگی معنایی ای را به من به ارمغان میدهد....
من هیچ چیز در عالم را جز ماندنت نمیدانم و نمیبینم...
فقط میخواهم چشم های کم سوی من تو را ببیند و در برابر ابرخلقت جهان فروببندد...
فقط میدانم که بودن من وابسته به گرمای تابانده شده ی درون توست...♥
#الی
تکس خودمه...هرکی مایل بود،نظر بده...خوشحال میشم و استقبال میکنم:)