پارت ۲۰
پارت ۲۰
دیا، سوار ماشین شدیم
من، ماشین رو روشن کردم و راه افتادیم
رسیدیم خونه دیانا پیاده شو
دیدم خوابید الهی بمیرم برات بچه آنقدر خسته بود که خوابش برد
بغلش کردم و درماشین رو قفل کردم
سوار آسانسور شدم در خونه رو باز کردن دیانا رو گذاشتم رو تخت و از کمد براش لباس راحتی آوردم و تنش کردم خواستم برم اتاق کارم که دستم و گرفت
دیا، ارسلان کجا میری
من، دارم میرم اتاق کارم
دیا، نرو پیشم بخواب
من، باشه کنارش دراز کشیدم که آمد روم و روم خوابید
با دستم موهاشو ناز کردم که خوابم برد
.. فردا صبح ..
دیا، پاشدم دیدم ارسلان محکم بغلم کرده
سعی کردم از بغلش بیام بیرون ولی فایده ای نداشت چند بار صداش زدم بیدار نشد دستم و کردم تو موهاش یکم ناز کردم که آمد روم و چشاش رو باز کرد و گفت
من ، سلام صبح بخیر
دیا، صبح توام بخیر
من، میخوام روزم رو پر انرژی شروع کن
دیا، این رو گفت و لبش اومد رو لبم
.. ۱۰ مین بعد ..
من، ده مین بعد ولش کردم و از روش پاشدم
شرط پارت بعدی
۴۰ تایی شیم
لایک ها برسه به ۱۰
کامنت ۶
دیا، سوار ماشین شدیم
من، ماشین رو روشن کردم و راه افتادیم
رسیدیم خونه دیانا پیاده شو
دیدم خوابید الهی بمیرم برات بچه آنقدر خسته بود که خوابش برد
بغلش کردم و درماشین رو قفل کردم
سوار آسانسور شدم در خونه رو باز کردن دیانا رو گذاشتم رو تخت و از کمد براش لباس راحتی آوردم و تنش کردم خواستم برم اتاق کارم که دستم و گرفت
دیا، ارسلان کجا میری
من، دارم میرم اتاق کارم
دیا، نرو پیشم بخواب
من، باشه کنارش دراز کشیدم که آمد روم و روم خوابید
با دستم موهاشو ناز کردم که خوابم برد
.. فردا صبح ..
دیا، پاشدم دیدم ارسلان محکم بغلم کرده
سعی کردم از بغلش بیام بیرون ولی فایده ای نداشت چند بار صداش زدم بیدار نشد دستم و کردم تو موهاش یکم ناز کردم که آمد روم و چشاش رو باز کرد و گفت
من ، سلام صبح بخیر
دیا، صبح توام بخیر
من، میخوام روزم رو پر انرژی شروع کن
دیا، این رو گفت و لبش اومد رو لبم
.. ۱۰ مین بعد ..
من، ده مین بعد ولش کردم و از روش پاشدم
شرط پارت بعدی
۴۰ تایی شیم
لایک ها برسه به ۱۰
کامنت ۶
۶.۹k
۲۵ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.