نامش همی نیارم

نامش همی نیارم
بردن به پیش هرکس
گه گه به ناز گویم سرو روان من کو

هرکس به خان و مانی دارند مهربانی
من مهربان ندارم...
نامهربان من کو؟!

#انوری
دیدگاه ها (۱)

مادر بزرگم آخر همه‌ی تلفن‌هایش می‌گفت:کاری نداشتم که!زنگ زده...

دلتنگ‌ها بهتر می‌دانندکه خواب یک نیاز نیستتنها یک بهانه است ...

فکر کن! حبس ابد باشی و یکبار فقطبه مشامت نَمی از بوی خیابان ...

ما همچو موم از آتش این غم گداختیمسنگین دلاتو را چه تفاوت که ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط