چند پارتی
#چند پارتی
#هیونجین
#درخواستی
.
وقتی باهاش قهریم
.
اسماتی هم داره
.
.
ویو ات
من و هیون جین چند روزی بود قهر بودیم نمیدونم بخاطر چی بخاطر یه بخت خیلی چرت بحثمون شد دیروز شب هر چقدر بهش پتو رو میدادم که بکشه(مثلاً پاییزه)اصلا هم بهم اهمیت نمیداد آخر پاشد رو تخت حدود ساعت های ۱ شب بود که گفتم
+هیون کجا
-(هیچی جواب نداد)
+هیون با توام
-هااا؟
+کجا؟
-میرم رو مبل بخوابم
منم از اونجایی که تعجب کرده بودم یهو با خودم گفتم
+آها اره بخاطر دعوایی بود که کردیم (تو ذهنش)
ویو هیون جین:
از بس با سکوتش بهم حرص میداد رفتم رو مبل بخوابم
فردا صبح که بیدار شدم با صورت عصبانی ا.ت مواجه شدم
پایان ویو هیون جین
-ا.ت خوبی؟
+نه
-چرا؟
+چرا دیروز رفتیی روی کاناپه خوابیدی؟
-به تو چه ؟(ریلکس)
+به من چهه؟؟؟
-باشه از فردا پیش تو میخوابم
+یسسسسس
-ی شرط دارم
+شرط؟یا خدااا
-تنبیه شی
+یاااااا نهههههه هیونجینااااااا😭
(ا.ت کمی زد زیر گریه)
-یا خدا گریه نکن باشه محکم جلو نمیرم
+حتما ها رو قولت بمون
-چشممممممم
.
.
ادامه پارت بعد
#هیونجین
#درخواستی
.
وقتی باهاش قهریم
.
اسماتی هم داره
.
.
ویو ات
من و هیون جین چند روزی بود قهر بودیم نمیدونم بخاطر چی بخاطر یه بخت خیلی چرت بحثمون شد دیروز شب هر چقدر بهش پتو رو میدادم که بکشه(مثلاً پاییزه)اصلا هم بهم اهمیت نمیداد آخر پاشد رو تخت حدود ساعت های ۱ شب بود که گفتم
+هیون کجا
-(هیچی جواب نداد)
+هیون با توام
-هااا؟
+کجا؟
-میرم رو مبل بخوابم
منم از اونجایی که تعجب کرده بودم یهو با خودم گفتم
+آها اره بخاطر دعوایی بود که کردیم (تو ذهنش)
ویو هیون جین:
از بس با سکوتش بهم حرص میداد رفتم رو مبل بخوابم
فردا صبح که بیدار شدم با صورت عصبانی ا.ت مواجه شدم
پایان ویو هیون جین
-ا.ت خوبی؟
+نه
-چرا؟
+چرا دیروز رفتیی روی کاناپه خوابیدی؟
-به تو چه ؟(ریلکس)
+به من چهه؟؟؟
-باشه از فردا پیش تو میخوابم
+یسسسسس
-ی شرط دارم
+شرط؟یا خدااا
-تنبیه شی
+یاااااا نهههههه هیونجینااااااا😭
(ا.ت کمی زد زیر گریه)
-یا خدا گریه نکن باشه محکم جلو نمیرم
+حتما ها رو قولت بمون
-چشممممممم
.
.
ادامه پارت بعد
- ۸۰
- ۰۲ دی ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط