تفسیر سوره مائده، آیه 119
لطفا ورق بزنید
أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
قَالَ اللَّهُ هَٰذَا يَوْمُ يَنْفَعُ الصَّادِقِينَ صِدْقُهُمْ ۚ لَهُمْ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا ۚ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ ۚ ذَٰلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ(119)
خدا گفت: اين روزى است كه راستگويان را راستى گفتارشان سود دهد. از آن آنهاست بهشتهايى كه در آن نهرها جارى است. همواره در آن جاويدان خواهند بود. خدا از آنان خشنود است و آنان نيز از خدا خشنودند. و اين كاميابى بزرگى است.
تفسیر روان جاوید
راست گوئى در دنيا و آخرت نافع است ولى چون نفع اخروى دائمى است و قابل مقايسه با فائده دنيوى نيست ميتوان گفت فائده راستى و درستى در روز قيامت عائد شخص ميشود زيرا نفع كامل آنست كه زوال نداشته باشد و آنروز معلوم ميشود كه نصارى دروغ گفته بودند و ساحت حضرت عيسى و مادرش على نبيّنا و اله و عليهما السلام مبرّى از هر تهمت و نسبت خطائى است چه رسد بامر بشرك كه اعظم معاصى و اشدّ خطيئات است و قمى ره فرموده دليل بر آنكه حضرت عيسى (ع) چنين دستورى را نداده اين آيه است و از حضرت باقر (ع) روايت نموده است كه چون روز قيامت شود و مردم براى حساب در پيشگاه عرش الهى حاضر شوند اول كسيكه خوانده شود بنام نامى خود سيد انبيا محمد بن عبد اللّه صلى اللّه عليه و آله است كه بر تمام خلائق سبقت گرفته در يمين عرش واقف ميشود پس از آن امير مؤمنان (ع) سبقت جسته در يسار پيغمبر (ص) مىايستد پس از آن امّت پيغمبر (ص) مىآيند و در يسار آنحضرت جاى گزين ميشوند پس از آنها تمام انبيا يك يك ميآيند با امم خودشان در يسار عرش واقف ميشوند و خطاب بقلم ميشود كه آيا آنچه بتو وحى شد نوشتى در لوح عرض مىكند خدايا تو عالمى كه نوشتم و كسى بر سرّ مكنون تو واقف نيست جز تو بعد خطاب بلوح ميفرمايد كه آنچه قلم بايد بنويسد بر تو نوشت عرض مىكند بلى و من باسرافيل ابلاغ نمودم پس از آن خطاب باسرافيل ميشود كه آيا لوح بتو ابلاغ نمود عرض مىكند بلى منهم ابلاغ بجبرئيل نمودم و خطاب بجبرئيل ميشود كه آيا اسرافيل بتو ابلاغ نمود عرض مىكند بلى منهم بتمام انبيا يك يك ابلاغ نمودم وحى و حكمت و علم و كتاب و كلام تو را تا منتهى شد بخاتم انبيا محمد بن عبد اللّه العربى القرشى الحرمى حبيب تو پس از آن اول كسيكه از اولاد آدم پرسش ميشود آنحضرت است كه بقرب حضور نائل ميگردد و در آنروز كسى از او نزديكتر بخدا نيست و خدا بآنحضرت خطاب ميفرمايد كه جبرئيل آنچه بايد ابلاغ كند بتو ابلاغ نمود عرض مىكند بلى رساند بمن آنچه را باو وحى فرمودى و منهم بامت ابلاغ نمودم و ملائكه و امت شهادت ميدهند بر اداء رسالت پس از آن از پيغمبر سؤال ميشود كه آيا جانشين براى خودت تعيين نمودى كه ناشر علم و حكمت و مفسّر كتاب و مبيّن موارد اختلاف و حجت من بر خلق باشد عرض مىكند بلى على بن أبي طالب برادر و وزير و وصى و بهترين امت خود را جانشين قرار دادم و در حيات خود او را نصب نمودم بامامت و وجوب اطاعت تا روز قيامت پس از آن خطاب بامير المؤمنين (ع) ميشود كه آيا محمد (ص) تو را جانشين و وصى و منصوب بامامت و وجوب طاعت قرار داد عرض مىكند بلى ولى امت بعد از رحلت آنحضرت منكر مقام من شدند و مرا بىياور گذاردند و با من مكر كردند و مىخواستند مرا بكشند و ديگران را بر من مقدم داشتند و گوش بسخن من ندادند و اطاعت مرا نكردند منهم براى رضاى تو با آنها جنگ نمودم تا مرا كشتند پس از آن از امير المؤمنين سؤال ميشود كه آيا تو جانشين براى خودت معين نمودى كه حجت بر خلق و هادى بدين حق باشد عرض مىكند بلى حسن پسرم و پسر دختر پيغمبر سؤال شده بود و آنحضرت جواب عرض مىكند و يك يك ائمه اطهار ميآيند و اقامه حجت مينمايند و عذر آنها پذيرفته ميشود و خداوند ميفرمايد اين روزى است كه نفع ميدهد راستگويان را راستگوئى ايشان اين خلاصه روايت است ..
أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
قَالَ اللَّهُ هَٰذَا يَوْمُ يَنْفَعُ الصَّادِقِينَ صِدْقُهُمْ ۚ لَهُمْ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا ۚ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ ۚ ذَٰلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ(119)
خدا گفت: اين روزى است كه راستگويان را راستى گفتارشان سود دهد. از آن آنهاست بهشتهايى كه در آن نهرها جارى است. همواره در آن جاويدان خواهند بود. خدا از آنان خشنود است و آنان نيز از خدا خشنودند. و اين كاميابى بزرگى است.
تفسیر روان جاوید
راست گوئى در دنيا و آخرت نافع است ولى چون نفع اخروى دائمى است و قابل مقايسه با فائده دنيوى نيست ميتوان گفت فائده راستى و درستى در روز قيامت عائد شخص ميشود زيرا نفع كامل آنست كه زوال نداشته باشد و آنروز معلوم ميشود كه نصارى دروغ گفته بودند و ساحت حضرت عيسى و مادرش على نبيّنا و اله و عليهما السلام مبرّى از هر تهمت و نسبت خطائى است چه رسد بامر بشرك كه اعظم معاصى و اشدّ خطيئات است و قمى ره فرموده دليل بر آنكه حضرت عيسى (ع) چنين دستورى را نداده اين آيه است و از حضرت باقر (ع) روايت نموده است كه چون روز قيامت شود و مردم براى حساب در پيشگاه عرش الهى حاضر شوند اول كسيكه خوانده شود بنام نامى خود سيد انبيا محمد بن عبد اللّه صلى اللّه عليه و آله است كه بر تمام خلائق سبقت گرفته در يمين عرش واقف ميشود پس از آن امير مؤمنان (ع) سبقت جسته در يسار پيغمبر (ص) مىايستد پس از آن امّت پيغمبر (ص) مىآيند و در يسار آنحضرت جاى گزين ميشوند پس از آنها تمام انبيا يك يك ميآيند با امم خودشان در يسار عرش واقف ميشوند و خطاب بقلم ميشود كه آيا آنچه بتو وحى شد نوشتى در لوح عرض مىكند خدايا تو عالمى كه نوشتم و كسى بر سرّ مكنون تو واقف نيست جز تو بعد خطاب بلوح ميفرمايد كه آنچه قلم بايد بنويسد بر تو نوشت عرض مىكند بلى و من باسرافيل ابلاغ نمودم پس از آن خطاب باسرافيل ميشود كه آيا لوح بتو ابلاغ نمود عرض مىكند بلى منهم ابلاغ بجبرئيل نمودم و خطاب بجبرئيل ميشود كه آيا اسرافيل بتو ابلاغ نمود عرض مىكند بلى منهم بتمام انبيا يك يك ابلاغ نمودم وحى و حكمت و علم و كتاب و كلام تو را تا منتهى شد بخاتم انبيا محمد بن عبد اللّه العربى القرشى الحرمى حبيب تو پس از آن اول كسيكه از اولاد آدم پرسش ميشود آنحضرت است كه بقرب حضور نائل ميگردد و در آنروز كسى از او نزديكتر بخدا نيست و خدا بآنحضرت خطاب ميفرمايد كه جبرئيل آنچه بايد ابلاغ كند بتو ابلاغ نمود عرض مىكند بلى رساند بمن آنچه را باو وحى فرمودى و منهم بامت ابلاغ نمودم و ملائكه و امت شهادت ميدهند بر اداء رسالت پس از آن از پيغمبر سؤال ميشود كه آيا جانشين براى خودت تعيين نمودى كه ناشر علم و حكمت و مفسّر كتاب و مبيّن موارد اختلاف و حجت من بر خلق باشد عرض مىكند بلى على بن أبي طالب برادر و وزير و وصى و بهترين امت خود را جانشين قرار دادم و در حيات خود او را نصب نمودم بامامت و وجوب اطاعت تا روز قيامت پس از آن خطاب بامير المؤمنين (ع) ميشود كه آيا محمد (ص) تو را جانشين و وصى و منصوب بامامت و وجوب طاعت قرار داد عرض مىكند بلى ولى امت بعد از رحلت آنحضرت منكر مقام من شدند و مرا بىياور گذاردند و با من مكر كردند و مىخواستند مرا بكشند و ديگران را بر من مقدم داشتند و گوش بسخن من ندادند و اطاعت مرا نكردند منهم براى رضاى تو با آنها جنگ نمودم تا مرا كشتند پس از آن از امير المؤمنين سؤال ميشود كه آيا تو جانشين براى خودت معين نمودى كه حجت بر خلق و هادى بدين حق باشد عرض مىكند بلى حسن پسرم و پسر دختر پيغمبر سؤال شده بود و آنحضرت جواب عرض مىكند و يك يك ائمه اطهار ميآيند و اقامه حجت مينمايند و عذر آنها پذيرفته ميشود و خداوند ميفرمايد اين روزى است كه نفع ميدهد راستگويان را راستگوئى ايشان اين خلاصه روايت است ..
۱.۹k
۲۰ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.