سناریو
#سناریو
< وقتی میخوای از کره برگردی ایران>
بنگ چان: میشه لطفا نری و بیشتر بمونی؟(جلوتو گرفته که نری)
لینو:(هیچ واکنشی نشون نمیده و بهت لبخند میزنه و ارزوی موفقیت برات میکنه)
چاگبین:(گریش گرفت و بزور جلو خودش گرفت و تا فرودگاه اومد)
هیونجین: چی میشه نری خب...(فهمیدی که خیلی ناراحته بغلش گرفتی)
هان:( زد زیر گریه)
فلیکس: اگه بری قهر میشم ازت
سونگمین: قول بده دوباره برگردی..
جونگین: نه نرو من بهت نیاز دارم (گریه)
#ادهیون
< وقتی میخوای از کره برگردی ایران>
بنگ چان: میشه لطفا نری و بیشتر بمونی؟(جلوتو گرفته که نری)
لینو:(هیچ واکنشی نشون نمیده و بهت لبخند میزنه و ارزوی موفقیت برات میکنه)
چاگبین:(گریش گرفت و بزور جلو خودش گرفت و تا فرودگاه اومد)
هیونجین: چی میشه نری خب...(فهمیدی که خیلی ناراحته بغلش گرفتی)
هان:( زد زیر گریه)
فلیکس: اگه بری قهر میشم ازت
سونگمین: قول بده دوباره برگردی..
جونگین: نه نرو من بهت نیاز دارم (گریه)
#ادهیون
- ۳۵۴
- ۲۵ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط