داداش
داداش؟
هوپی. رفتم بیدارش کنم دیدم تکون نمیخوره (گریه)
√خیلی خوب بچها ببریدش اتاق عمل شما بابد اینو امضا کنید
نامی ابن چیه(رنگ پریده و چشمای اشکی)
√با امضا کردن این تمام مسئولیت های بعد عمل از رو دوش ما برداشته میشه یعنی اگه بمیره شما حق اعتراض نداربد چون امضا کردید
ته. چی میگی مرتیکه(یقشو میگیره)مگه دست توعه که بمیره ببین اگه خواهرم چیزیش بشه خاندانتو نابود میکنم میفهمی اصلا میدونی ما کی هستیم
√به من ربطی نداره تو کی هستی اما اینو بدون که هر لحظه ی که داره وقتمون طلف میشه خواهرت داره له مرگ نزدیک تر میشه
جین. ته ولش کن
کوک. من اونو امضا میکنم(با دستای لرزون و اشک امضاش میکنه)
یونگی. اقای دکتر تروخدا نجاتش بدید التماستون میکنم هرچی بخواید بهتون میدم فقط اونو نجاتش بدین
√کادر بیمارستان تمام تلاششون رو میکنن خوب برین براب عمل اماده شین
جیمین. مینسو تروخدا چیزیت نشه تروخدا
نامی. اون چیزیش نمیشه من مطمعنم
هوپی. ما چیکار کردیم باهاش ما خواهرمون رو که از گوشت و خونمون بود رو دستی دستی کشتیم (گریه)
ته. ساکت باش ساکت باش اون نمیمیره اون مارو تنها نمیزاره
(پرش به سه ساعت بعد )
[دکتر از اتاق عمل با لباسای خونی اومد ]
جیمین. چیشد اقای دکتر
جین. تروخدا بگید که زندس
√خواهرتون سه ماه بود که چیزی نخورده بود و به خاطر کتک های مکرر بدنش ضعیف شده بود و استخوناش شکستگی های داشتن که بهشون رسیدگی نشده بود از لحاظ روحی و فشار عصبیم که نگم براتون با این اوصاف ما تمام تلاشمون رو کردیم اما متاسفم
یونگی. یعنی چی که متاسفم
هوپی. امکان نداره امکان نداره خواهرم نمیمیره (داداش اینهمه بلا سرس اوردبن بعد نمیره)
نامی. این یعنی چی من متوجه نمیشم
ته. نه من باورم نمیشه
√درکتون میکنم اما چاره ی به جز خداحافظی نداربد برید داخل و خواهرتون رو برای بار اخر ببیند و بعدشم ایشون رو به سرخونه منتقل میکنیم
کوک. سرد خونه نه سرد خونه نه اون سرش میشه(گریه شدید)
√متوجه هستم که چقدر حالتون بده اما برای ارامس خواهرتون بهدره هر چه سریعتر اونو دفنش کنیم
رفتن داخل
جیمین. مینسو مینسو خوشگلم بلند سو بلند سو به این دکتره ثابت کن تو زنده ی بهش بگو که تو مارو تنها نمیزاری مینسو عزیزم بلند شو(گریه)
یونگی.مینسو بلند سو تا همونطور که همیشه دوست داشتی بریم غذای خیابونی بخوریم(گریه)
ته. یادته وقتی بچه بودی عاشق یه یگی بودی اما ما هیچ وقت اونو برات نخریدیم بلند سو تا بریم اونو برات بگیریم(گریه)
جین. یادته دوست داشتی بهت اشپزی یاد بدم تو فقط از روی این تخت بلند سو تا خودم بهت یاد بدم(گریه)
نامی. یادته ازم میخواستی بهت زبان یاد بدم تو چشاتو وا کن قول میدم تا اخر عمر باهات زبان کار میکنم (گریه)
ادامه پست بعد
هوپی. رفتم بیدارش کنم دیدم تکون نمیخوره (گریه)
√خیلی خوب بچها ببریدش اتاق عمل شما بابد اینو امضا کنید
نامی ابن چیه(رنگ پریده و چشمای اشکی)
√با امضا کردن این تمام مسئولیت های بعد عمل از رو دوش ما برداشته میشه یعنی اگه بمیره شما حق اعتراض نداربد چون امضا کردید
ته. چی میگی مرتیکه(یقشو میگیره)مگه دست توعه که بمیره ببین اگه خواهرم چیزیش بشه خاندانتو نابود میکنم میفهمی اصلا میدونی ما کی هستیم
√به من ربطی نداره تو کی هستی اما اینو بدون که هر لحظه ی که داره وقتمون طلف میشه خواهرت داره له مرگ نزدیک تر میشه
جین. ته ولش کن
کوک. من اونو امضا میکنم(با دستای لرزون و اشک امضاش میکنه)
یونگی. اقای دکتر تروخدا نجاتش بدید التماستون میکنم هرچی بخواید بهتون میدم فقط اونو نجاتش بدین
√کادر بیمارستان تمام تلاششون رو میکنن خوب برین براب عمل اماده شین
جیمین. مینسو تروخدا چیزیت نشه تروخدا
نامی. اون چیزیش نمیشه من مطمعنم
هوپی. ما چیکار کردیم باهاش ما خواهرمون رو که از گوشت و خونمون بود رو دستی دستی کشتیم (گریه)
ته. ساکت باش ساکت باش اون نمیمیره اون مارو تنها نمیزاره
(پرش به سه ساعت بعد )
[دکتر از اتاق عمل با لباسای خونی اومد ]
جیمین. چیشد اقای دکتر
جین. تروخدا بگید که زندس
√خواهرتون سه ماه بود که چیزی نخورده بود و به خاطر کتک های مکرر بدنش ضعیف شده بود و استخوناش شکستگی های داشتن که بهشون رسیدگی نشده بود از لحاظ روحی و فشار عصبیم که نگم براتون با این اوصاف ما تمام تلاشمون رو کردیم اما متاسفم
یونگی. یعنی چی که متاسفم
هوپی. امکان نداره امکان نداره خواهرم نمیمیره (داداش اینهمه بلا سرس اوردبن بعد نمیره)
نامی. این یعنی چی من متوجه نمیشم
ته. نه من باورم نمیشه
√درکتون میکنم اما چاره ی به جز خداحافظی نداربد برید داخل و خواهرتون رو برای بار اخر ببیند و بعدشم ایشون رو به سرخونه منتقل میکنیم
کوک. سرد خونه نه سرد خونه نه اون سرش میشه(گریه شدید)
√متوجه هستم که چقدر حالتون بده اما برای ارامس خواهرتون بهدره هر چه سریعتر اونو دفنش کنیم
رفتن داخل
جیمین. مینسو مینسو خوشگلم بلند سو بلند سو به این دکتره ثابت کن تو زنده ی بهش بگو که تو مارو تنها نمیزاری مینسو عزیزم بلند شو(گریه)
یونگی.مینسو بلند سو تا همونطور که همیشه دوست داشتی بریم غذای خیابونی بخوریم(گریه)
ته. یادته وقتی بچه بودی عاشق یه یگی بودی اما ما هیچ وقت اونو برات نخریدیم بلند سو تا بریم اونو برات بگیریم(گریه)
جین. یادته دوست داشتی بهت اشپزی یاد بدم تو فقط از روی این تخت بلند سو تا خودم بهت یاد بدم(گریه)
نامی. یادته ازم میخواستی بهت زبان یاد بدم تو چشاتو وا کن قول میدم تا اخر عمر باهات زبان کار میکنم (گریه)
ادامه پست بعد
- ۱۰.۶k
- ۱۹ خرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۶)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط