قشنگ ترین اشتباه من 🙃🖤pt18
ا.ت : خ.ه شو دهنت رو ببند در مورد مامان من درست حرف بزن تو ... تو دورغ میگی جیمین داداش من نیست همه اینا یه مشت چرت پرته
کوک : پس واقعا بابام رو دوس نداشتی
م/ جیمین : معلومه دوست نداشتم تنها کسی ک من دوستش دارم هیجون ع
ب/ ا.ت : خ.ه شو زنیکه
م/جیمین : ااا زشت نیست به نامزد سابقت بگی زنیکه هااااا خوب نزاره کنم ک میخوام دخترت رو بکشم
ب/ا.ت : دستت به دختر من بخوره انگشت ها تو میشکنم
م/جیمین : چراااا چرا انقدر این دختر سلی.طه رو دوس داری ولی پسر من رو نمیخواستی ... مگه بچه من چش بود مگه جیمین من چه عیب داشت چرا اخه من حتی راضی بودم ک اونو به عنوان پسر اون زنه بزرگ کنی اصلا هیچ وقت نفهمه من مادرمش من فقط میخواستم پسر تو بهتر شرایط برزگ بزنه ولی تو نخواستی اخه چرا ؟
جیمین : مامان ! چی میگی ؟
شوگا : جیمین الان وقتش نیست اروم باش
جیمین : بکش دستت رو ببینم چیو وقتش نیست .. تو به من گفتی پدرم مرده گفتی مریض بود ولی الان با حرف هات داری میگی عمو هیجون پدرمه یعنی ا.ت خواهرمه قضیه چیه زود یکی به من بگه کل زندگی من تو دورغ بوده
م/جیمین : پسر ارروم باش ببینم من...
جیمین : به من دست نزن چرا این کارو کردی ؟ مگه من از تو بیشتر خواستم ؟ چرا اخه مگه زندگی قشنگمون چش بود فقط پول نداشتیم همین اونم من کار میکردم پول در میاوردم ولی تو همه چی رو خراب کردی فقط برای پول ؟
م/جیمین : نه پسرم اینطوری نکن ... من برای انتقام این کارو کردم من میخواستم از پدرت و همه ی کسای ک اذیتمون کردن انتقام بگیرم
جیمین : نه تو میخواستی از کسای ک اذیتت کردن انتقام بگیری همه ی اینای ک میگی خانواده ای من هستن همشون برام مهم نیست بابام من رو نخواسته برام مهم نیست ک تو پول دار بودی ولی ورشکسته شدی اصلا برام مهم نیست من همه ادمای ک اینجا هستن رو میشناسم و دوست دارم ولی تو رو نه من دیگه تو رو نمیشناسم مامانم تو کی ؟ مامان من اینجور نبود مامان من قلب داشت نه سنگ
م/ا.ت : من فقط ...
جیمین : مامان ... من ببخشید مامان بیدار شد ... عمو چرا از هوش رفت
ب/ا.ت: زیاد بهش فشار اوردی شوگا برو ماشین رو بیار بریم بیمارستان بدو
شوگا : چشم عمو
ا.ت : بابا
ب/ ا.ت : میدونم میخوای چی بپرسی ولی الان وقتش نی
ا.ت : تو جیمین رو دوس نداری ؟
ب/ا.ت : ... ا.ت این چه حرفه ک میزنی
ا.ت : پس چرا نیاوردی پیش خودت
ب/ا.ت : بزار میجو رو ببریم بیمارستان بعد بهت میگم
کوک : وقت برای این ک بدونین من زنده ام
ته یا امام زاده بیژن تو چرا زنده ای
ب/ ا.ت : یاااااااخدااااااااااا این زنده شدههههه
کوک : من اصلا نمرده بودم داستانش طولانی ع و این که اون جنازه من نبود اون رو میجو جور کرده بود
جیمین : یعنی داری میگی اون جنازه یکی دیگه بود ؟ یعنی مامان من جنازه اجاره کرده ؟
کوک : احتمالا
جیمین : واییی خدایا منو سنگ کنننن
ته : ولی کوک اگر میمیردی خیلی خوشحال میشدم
کوک : هر هر هر
ا.ت : بیچاره جنازه,
جیمین : مامان من اینجا افتاده شماه در مورد جنازع حرف میزنی
ته : اولنش مامانت نمرده ک بهوشه دومنش تو خودت تا همین دوثانیه پیش داشتی با ما حرف میزدی
کوک : سومنش مامان تو 9 تا جون داره به این راحتی نمیمیره
ته : افرین اخری رو خوب اومدی
کوک : داشمی
جیمین ک خیلی خرید
ادامه داره.....
کوک : پس واقعا بابام رو دوس نداشتی
م/ جیمین : معلومه دوست نداشتم تنها کسی ک من دوستش دارم هیجون ع
ب/ ا.ت : خ.ه شو زنیکه
م/جیمین : ااا زشت نیست به نامزد سابقت بگی زنیکه هااااا خوب نزاره کنم ک میخوام دخترت رو بکشم
ب/ا.ت : دستت به دختر من بخوره انگشت ها تو میشکنم
م/جیمین : چراااا چرا انقدر این دختر سلی.طه رو دوس داری ولی پسر من رو نمیخواستی ... مگه بچه من چش بود مگه جیمین من چه عیب داشت چرا اخه من حتی راضی بودم ک اونو به عنوان پسر اون زنه بزرگ کنی اصلا هیچ وقت نفهمه من مادرمش من فقط میخواستم پسر تو بهتر شرایط برزگ بزنه ولی تو نخواستی اخه چرا ؟
جیمین : مامان ! چی میگی ؟
شوگا : جیمین الان وقتش نیست اروم باش
جیمین : بکش دستت رو ببینم چیو وقتش نیست .. تو به من گفتی پدرم مرده گفتی مریض بود ولی الان با حرف هات داری میگی عمو هیجون پدرمه یعنی ا.ت خواهرمه قضیه چیه زود یکی به من بگه کل زندگی من تو دورغ بوده
م/جیمین : پسر ارروم باش ببینم من...
جیمین : به من دست نزن چرا این کارو کردی ؟ مگه من از تو بیشتر خواستم ؟ چرا اخه مگه زندگی قشنگمون چش بود فقط پول نداشتیم همین اونم من کار میکردم پول در میاوردم ولی تو همه چی رو خراب کردی فقط برای پول ؟
م/جیمین : نه پسرم اینطوری نکن ... من برای انتقام این کارو کردم من میخواستم از پدرت و همه ی کسای ک اذیتمون کردن انتقام بگیرم
جیمین : نه تو میخواستی از کسای ک اذیتت کردن انتقام بگیری همه ی اینای ک میگی خانواده ای من هستن همشون برام مهم نیست بابام من رو نخواسته برام مهم نیست ک تو پول دار بودی ولی ورشکسته شدی اصلا برام مهم نیست من همه ادمای ک اینجا هستن رو میشناسم و دوست دارم ولی تو رو نه من دیگه تو رو نمیشناسم مامانم تو کی ؟ مامان من اینجور نبود مامان من قلب داشت نه سنگ
م/ا.ت : من فقط ...
جیمین : مامان ... من ببخشید مامان بیدار شد ... عمو چرا از هوش رفت
ب/ا.ت: زیاد بهش فشار اوردی شوگا برو ماشین رو بیار بریم بیمارستان بدو
شوگا : چشم عمو
ا.ت : بابا
ب/ ا.ت : میدونم میخوای چی بپرسی ولی الان وقتش نی
ا.ت : تو جیمین رو دوس نداری ؟
ب/ا.ت : ... ا.ت این چه حرفه ک میزنی
ا.ت : پس چرا نیاوردی پیش خودت
ب/ا.ت : بزار میجو رو ببریم بیمارستان بعد بهت میگم
کوک : وقت برای این ک بدونین من زنده ام
ته یا امام زاده بیژن تو چرا زنده ای
ب/ ا.ت : یاااااااخدااااااااااا این زنده شدههههه
کوک : من اصلا نمرده بودم داستانش طولانی ع و این که اون جنازه من نبود اون رو میجو جور کرده بود
جیمین : یعنی داری میگی اون جنازه یکی دیگه بود ؟ یعنی مامان من جنازه اجاره کرده ؟
کوک : احتمالا
جیمین : واییی خدایا منو سنگ کنننن
ته : ولی کوک اگر میمیردی خیلی خوشحال میشدم
کوک : هر هر هر
ا.ت : بیچاره جنازه,
جیمین : مامان من اینجا افتاده شماه در مورد جنازع حرف میزنی
ته : اولنش مامانت نمرده ک بهوشه دومنش تو خودت تا همین دوثانیه پیش داشتی با ما حرف میزدی
کوک : سومنش مامان تو 9 تا جون داره به این راحتی نمیمیره
ته : افرین اخری رو خوب اومدی
کوک : داشمی
جیمین ک خیلی خرید
ادامه داره.....
۶.۶k
۰۸ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.