p2
(جیمین و یورا داشتن راه میرفتن تا اینکه جانگ کوک میاد)
/هیییییییی تو عههه عوضی همین الاعان از داداشم برو کنار
_چی داری میگی اون از اون ها نیست
(کوک یورا رو خبوند و دهنشو باز کرد دید دندون نیشش گنده هست)
/اون خوناشامه
_اون مهربونه(داد)
+از روی من بلند شو
/تا العان که توو خون جیمین رو نخوردی خوردی ؟؟
_نه نخورده
/با تو بودم؟
+نه، نخوردم
/خوبه
(کوک بلند شد ، یورا هم فرار کرد و رفت ،خونه خودشون)
+خواهری
×جونم سلاممممم
+بورا یچزی بگم
×بگو
+میشه یک نفر عاشق شه
×خب ...اره
+حتی خوناشاما؟
×اوهوم
+خب من می خوام به جیمین بگم
×چیو
+خود واقع...
(نگهبان میاد تو &)
&خانم یک اقایی امده اند میگن با یورا کار دارن
×،میری؟
+اوهوم
×برو
+فعلا
×فعلا
&با اجازه
×مرخصی
.
.
.
.
.
.
.
.
+عاااا جیمینننن (یورا جیمین رو بغلش کرد،،،،بعد ولش رک)
_چطوری فسقل
+هییی😡 خوبم☺️
_خب اومدم بابت امروز ازت معضرت بخواهم
+خبببب .....عیبی نداره
_تشنه نیستی
+نههه
_باشه ...من بر، دیگه
+بای
_بای
/هیییییییی تو عههه عوضی همین الاعان از داداشم برو کنار
_چی داری میگی اون از اون ها نیست
(کوک یورا رو خبوند و دهنشو باز کرد دید دندون نیشش گنده هست)
/اون خوناشامه
_اون مهربونه(داد)
+از روی من بلند شو
/تا العان که توو خون جیمین رو نخوردی خوردی ؟؟
_نه نخورده
/با تو بودم؟
+نه، نخوردم
/خوبه
(کوک بلند شد ، یورا هم فرار کرد و رفت ،خونه خودشون)
+خواهری
×جونم سلاممممم
+بورا یچزی بگم
×بگو
+میشه یک نفر عاشق شه
×خب ...اره
+حتی خوناشاما؟
×اوهوم
+خب من می خوام به جیمین بگم
×چیو
+خود واقع...
(نگهبان میاد تو &)
&خانم یک اقایی امده اند میگن با یورا کار دارن
×،میری؟
+اوهوم
×برو
+فعلا
×فعلا
&با اجازه
×مرخصی
.
.
.
.
.
.
.
.
+عاااا جیمینننن (یورا جیمین رو بغلش کرد،،،،بعد ولش رک)
_چطوری فسقل
+هییی😡 خوبم☺️
_خب اومدم بابت امروز ازت معضرت بخواهم
+خبببب .....عیبی نداره
_تشنه نیستی
+نههه
_باشه ...من بر، دیگه
+بای
_بای
۲۰.۷k
۲۸ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.