آهای جانبازی که داد زدی
آهای جانبازی که داد زدی
«به آقا بگویید حرف از رفتن نزند»
هیس انقلابیون خوابند...
آفرین بر توکه اگر کسی هم از سر حق غیرتی شده باشد خودت هستی و لا غیر!
ما اگر حرفی میزنیم و پُستی در تلگرام و اینستاگرام و ویسگون میگذاریم و پویشی راه می اندازیم و نهایتا" عکس پروفایلمان را عوض میکنیم ،
چند روزی نگران میشویم و ناراحت .....
و سپس مثل بقیه فرمایشات ایشان ، فراموش میکنیم ..
و ادعا میکنیم :
آقا خود بهتر میدانند!!!
میخواهیم که از قبیله جا نمانیم، نه که در قبیله باشیم!
در قبیله باشیم که
بگویند گفت!
و بگویند هست!
نه در قبیله باشیم که بگویند عمل کرد و بگویند بود...
یا للعجب(!) که قبیله انقلابیون هم شرطی شده است!!!
به حروف فارغ از عمل!!!
آهای جانباز حزب الله،
چه شد که داد زدی؟؟
نمیدانم!
ولی همین داد زدنت انقلاب کرد، انقلاب!
«به امام بگویید حرف از رفتن نزند
و بماند!»
شاید بچه حزب اللهی ها!
شاید بچه انقلابی ها!
از خواب بیدار شدند!!!
شاید بیدار شوند و از خویش بپرسند: «امامی که حرفش در گِل ماند ، بارها گفت:
این عمار؟؟!!!»
شاید در این آخر عمری به عقل آمدند و یک هزارم حرف هایی که چهارده قرن و اندی از امامان بر زمین مانده را عملی کردند!
شاید دست به دامان اقتصاد مقاومتی که چونان کشتی به گِل نشسته مانده است، شدند،
و آن را شکوفا کردند!!!
شاید دست به دامان فرهنگ که به غوره ای سیل زده مانده است، شدند
و آنها را هم تب و لرزی گرفت...
از پس حمله و هجوم و ناتوی فرهنگی و چند شبی را خواب از سرشان گرفت!
شاید هم به رسم " من انقلابی ام " دست به دامان سیاستشان شدند و آن را 'مقاومتی' کردند!
آهای جانباز حزب الله، باز هم داد بزن و به آقا بگو اینقدر حرف از رفتن نزند(!) اما...
پیش از آن اصحاب حزب الله را، انقلابیون و دیپلمات ها را، از خواب غفلت بیدار کن که:
«امام جامعه اگر حرفش بر گِل بماند،
بود و نبودش چه فرقی میکند؟؟!!»
آهای جانباز حزب الله دادی بزن بر سر اصحاب انقلاب که کمتر خود را دایورت کنند روی آقا....
و بدانیم که مخاطب یک به یک حرف امام، خودمان هستیم،
حزب اللهی ها، انقلابی ها!!!
این عمار؟؟؟؟؟؟؟؟
«به آقا بگویید حرف از رفتن نزند»
هیس انقلابیون خوابند...
آفرین بر توکه اگر کسی هم از سر حق غیرتی شده باشد خودت هستی و لا غیر!
ما اگر حرفی میزنیم و پُستی در تلگرام و اینستاگرام و ویسگون میگذاریم و پویشی راه می اندازیم و نهایتا" عکس پروفایلمان را عوض میکنیم ،
چند روزی نگران میشویم و ناراحت .....
و سپس مثل بقیه فرمایشات ایشان ، فراموش میکنیم ..
و ادعا میکنیم :
آقا خود بهتر میدانند!!!
میخواهیم که از قبیله جا نمانیم، نه که در قبیله باشیم!
در قبیله باشیم که
بگویند گفت!
و بگویند هست!
نه در قبیله باشیم که بگویند عمل کرد و بگویند بود...
یا للعجب(!) که قبیله انقلابیون هم شرطی شده است!!!
به حروف فارغ از عمل!!!
آهای جانباز حزب الله،
چه شد که داد زدی؟؟
نمیدانم!
ولی همین داد زدنت انقلاب کرد، انقلاب!
«به امام بگویید حرف از رفتن نزند
و بماند!»
شاید بچه حزب اللهی ها!
شاید بچه انقلابی ها!
از خواب بیدار شدند!!!
شاید بیدار شوند و از خویش بپرسند: «امامی که حرفش در گِل ماند ، بارها گفت:
این عمار؟؟!!!»
شاید در این آخر عمری به عقل آمدند و یک هزارم حرف هایی که چهارده قرن و اندی از امامان بر زمین مانده را عملی کردند!
شاید دست به دامان اقتصاد مقاومتی که چونان کشتی به گِل نشسته مانده است، شدند،
و آن را شکوفا کردند!!!
شاید دست به دامان فرهنگ که به غوره ای سیل زده مانده است، شدند
و آنها را هم تب و لرزی گرفت...
از پس حمله و هجوم و ناتوی فرهنگی و چند شبی را خواب از سرشان گرفت!
شاید هم به رسم " من انقلابی ام " دست به دامان سیاستشان شدند و آن را 'مقاومتی' کردند!
آهای جانباز حزب الله، باز هم داد بزن و به آقا بگو اینقدر حرف از رفتن نزند(!) اما...
پیش از آن اصحاب حزب الله را، انقلابیون و دیپلمات ها را، از خواب غفلت بیدار کن که:
«امام جامعه اگر حرفش بر گِل بماند،
بود و نبودش چه فرقی میکند؟؟!!»
آهای جانباز حزب الله دادی بزن بر سر اصحاب انقلاب که کمتر خود را دایورت کنند روی آقا....
و بدانیم که مخاطب یک به یک حرف امام، خودمان هستیم،
حزب اللهی ها، انقلابی ها!!!
این عمار؟؟؟؟؟؟؟؟
۲۳.۹k
۲۷ اسفند ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۵۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.