پارت
پارت 1
اسم من لیرا است و ۱۵ سالمه یه روز که داشتم بازی ویدیویی مورد علاقه ام رو بازی میکردم خوابم میبره ولی وقتی بیدار میشم میفهمم به بدن یکی از شخصیت های بازی که هاری یا همون نامادری شرور 20 ساله زنی با موهای صورتی مایل به بنفش خیلی کمرنگ و چشم های داخل بنفش در بازی تناسخ پیدا کردم اما چرا این شخصیت که یهو در باز میشه و یه مرد عصبانی وارد اتاق شد و سرم داد زد یکم دقت کردم اون باید همسرش باشه( منظورش هاری هست ) اسمش لایتو هیموران امپراطور این کشور بود 25 ساله مرد قد بلند مو های مشکی که توک مو هاش سفید بود و چشم های آبی روشن که من سرد نگاه میکرد نه میتونستم حرفی بزنم نه میتونستم حرف نزنم که یادم اومد تو این قسمت هاری سر لیلیان دختر شخصیت اصلی یا دختر لایتو داد زده بود لیلیان 6 ساله دختری با موهای سفید و چشم های آبی آسمونی بود وایییییی خیلی کیویته خب بگذریم لایتو یه سیلی محکم بهم زد که باعث شد بغض کنم و از اتاق رفت بیرون اشک هام سرازیر شد حالا میفهمم هاری چقدر درد کشیده
(نویسنده: سلام نویسنده هستم راجب مادر لیلیان اسم مادرش امیلی بود و سن 18 سالگی از دنیا رفت و لیلیان فقط 1 سال داشته¡_¡)
فردا
هاری: داشتم تو سالن عمارت قدم میزدم که لیلی رو رو به روم دیدم رفتم سمتش......
#تابع_قوانین_اسلام
#انیمه#مانگا#کمیک#رومان#ژانر_درام
#فانتزی#سریال#میکس#تناسخ#پیج_رومان
#سایکو_نو_سوتوکا#ساکورا_اسکول#داستان_جالب
اسم من لیرا است و ۱۵ سالمه یه روز که داشتم بازی ویدیویی مورد علاقه ام رو بازی میکردم خوابم میبره ولی وقتی بیدار میشم میفهمم به بدن یکی از شخصیت های بازی که هاری یا همون نامادری شرور 20 ساله زنی با موهای صورتی مایل به بنفش خیلی کمرنگ و چشم های داخل بنفش در بازی تناسخ پیدا کردم اما چرا این شخصیت که یهو در باز میشه و یه مرد عصبانی وارد اتاق شد و سرم داد زد یکم دقت کردم اون باید همسرش باشه( منظورش هاری هست ) اسمش لایتو هیموران امپراطور این کشور بود 25 ساله مرد قد بلند مو های مشکی که توک مو هاش سفید بود و چشم های آبی روشن که من سرد نگاه میکرد نه میتونستم حرفی بزنم نه میتونستم حرف نزنم که یادم اومد تو این قسمت هاری سر لیلیان دختر شخصیت اصلی یا دختر لایتو داد زده بود لیلیان 6 ساله دختری با موهای سفید و چشم های آبی آسمونی بود وایییییی خیلی کیویته خب بگذریم لایتو یه سیلی محکم بهم زد که باعث شد بغض کنم و از اتاق رفت بیرون اشک هام سرازیر شد حالا میفهمم هاری چقدر درد کشیده
(نویسنده: سلام نویسنده هستم راجب مادر لیلیان اسم مادرش امیلی بود و سن 18 سالگی از دنیا رفت و لیلیان فقط 1 سال داشته¡_¡)
فردا
هاری: داشتم تو سالن عمارت قدم میزدم که لیلی رو رو به روم دیدم رفتم سمتش......
#تابع_قوانین_اسلام
#انیمه#مانگا#کمیک#رومان#ژانر_درام
#فانتزی#سریال#میکس#تناسخ#پیج_رومان
#سایکو_نو_سوتوکا#ساکورا_اسکول#داستان_جالب
- ۱.۹k
- ۲۴ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط