دلم تنگ است و شعر دیگری بر دفترم جاری

دلم تنگ است و شعر دیگری بر دفترم جاری
شده با بیتهایــــی مملو از یک درد تکــــراری

تک و تنهایی و سخت است باور کردنش ، اما
نمی آید به دیدارت کسی کـه دوستش داری

غزل پشت غزل ، با چشم گریان عشق می ورزی
نمی آید به غیر از شاعـــری از دست تـــو کـاری

تجسم کن ! در این دنیـــای لبریز از دو رنگـــی ها
چگونه می شود خود را به دست عشق نسپاری

نگو از تو گذشته عاشقــی ، هر چند مــی دانـم
به من حق میدهی روزی که حس کردی گرفتاری
دیدگاه ها (۲)

تـو زندگـی..یکــ جایی هستــــ ، بعـد از کلی دویدنیهـو وایمیس...

دﻭﺳـــــــﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺑﻪ ﺣــــﺮﻑ ﻧﯿـﺴــــﺖ !!!ﺑﻪ ﻭﻗﺘــــﯿﻪ ﮐﻪ ﺑﺮ...

دهانم بوی بنفشه می دهدآنقدر که در دیار وحشیِ #آغوشتتو را نفس...

حــــرف هـــا دارم درونِ سینــــه امـــا بی زبانمبا که گــوی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط