مـَـن از خـوش بـاوری آنـجـا
مـَـن از خـوش بـاوری آنـجـا
مـُـحـبّـت جسـتـجـو کـردم !!!
در آن شهری که مردانش #عصا_از_کور
می دزدند
همان شهری که #اشک_از_چشم_
#کفن از #گور می دزدند
درآن شهری که #خنجر، دسته ی خود نیز می بُرَد
همان جایی که پشت از دشنه ی خون ریز میدزدند
درآن شهری که #مَردانش همه #لال و
#زنان_کورَند_
همان شهری که از #بلبل، دَمِ آواز می دزدند
در آن شهری که #نفرت را به جای
#عشق میخواهند
همان جایی که #نور از #چشم و
#عقل از #مغز می دزدند
در آن شهری که #پروانه به جای #شمع میسوزد
همان شهری که آتش را ز اشکِ شمع می دزدند
در آن شهری که #زنده_مُرده_و_مُرده_بود_زنده_
همان جایی که روح از تن و تن از روح می دزدند
در آن شهری که #کافر_مومن و
#مومن شود #کافر
همان جایی که مُهر از جانمازِ باز می دزدند
درآن شهری که #سگ ها معرفت از #گربه آموزند
همان شهری که #سگ ها برّه را از #گرگ
می دزدند
من از خوش باوری آنجا #محبت جستجو کردم
در آن شهری که فریاد از دهانِ باز می دزدند....
@,,,,D
مـُـحـبّـت جسـتـجـو کـردم !!!
در آن شهری که مردانش #عصا_از_کور
می دزدند
همان شهری که #اشک_از_چشم_
#کفن از #گور می دزدند
درآن شهری که #خنجر، دسته ی خود نیز می بُرَد
همان جایی که پشت از دشنه ی خون ریز میدزدند
درآن شهری که #مَردانش همه #لال و
#زنان_کورَند_
همان شهری که از #بلبل، دَمِ آواز می دزدند
در آن شهری که #نفرت را به جای
#عشق میخواهند
همان جایی که #نور از #چشم و
#عقل از #مغز می دزدند
در آن شهری که #پروانه به جای #شمع میسوزد
همان شهری که آتش را ز اشکِ شمع می دزدند
در آن شهری که #زنده_مُرده_و_مُرده_بود_زنده_
همان جایی که روح از تن و تن از روح می دزدند
در آن شهری که #کافر_مومن و
#مومن شود #کافر
همان جایی که مُهر از جانمازِ باز می دزدند
درآن شهری که #سگ ها معرفت از #گربه آموزند
همان شهری که #سگ ها برّه را از #گرگ
می دزدند
من از خوش باوری آنجا #محبت جستجو کردم
در آن شهری که فریاد از دهانِ باز می دزدند....
@,,,,D
۵.۰k
۰۱ مهر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.