به خانوم جون میگم:
به خانوم جون میگم:
تا حالا به حاج آقا گفتۍ دوسِت دارم؟
میگه: خیلی بۍذوقه
میگم: چرا؟
میگه: ۵۰ سال پیش بهش گفتم دوسِت دارم،
کله اشو خاروند گفت پاشو شام بیار که
معده ام سوراخ شد....
به کُلمن گفته بودم یه لبخندۍ میزد حداقل...
هنوز تو دلش مونده بعد ۵۰ سال🙃🌱
تا حالا به حاج آقا گفتۍ دوسِت دارم؟
میگه: خیلی بۍذوقه
میگم: چرا؟
میگه: ۵۰ سال پیش بهش گفتم دوسِت دارم،
کله اشو خاروند گفت پاشو شام بیار که
معده ام سوراخ شد....
به کُلمن گفته بودم یه لبخندۍ میزد حداقل...
هنوز تو دلش مونده بعد ۵۰ سال🙃🌱
۲.۴k
۱۲ آبان ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.