رمان مافیاهای جذاب من ✸ فصل ۳
رمان مافیاهای جذاب من ✸ فصل ۳
# پارت ۱۲
ویو ا.ت : خدایا زندگیم رو خودت خوشبخت کن لطفا ... اونقدری جیمین و سِیون رو دوست دارم کا نگو باید حتما مواظبشون باشم نباید بزارم آب تو دلشون تکون بخوره امیدوارم آخر این داستان زندگیم با بدبختی تموم نشه ( نویسنده : انشالله خوشبختت میکنم نا امید نشو ) تلاش میکنم خونوادم رو تا حدی خوشبخت کنم که این خوشبختی از بهشت هم براشون بهتر باشه .....
جیمین : ا.ت
ا.ت : جانم ؟ ( تو حالت کیوت )
جیمین : بستنی میخوای ( با لبخند )
ا.ت : عالیییی حتما بزن بریممممم ( کیوت و با لبخند )
جیمین : پس پیاده شو بریم بخریم ...
ویو جیمین : ا.ت تو فکر بود یه کاری کردم بیخیال فکر کردنا بشه رفتیم بستنی فروشی کوچولویی که تو پارک بود ....
فروشنده : بفرمایین چه طمعی میل دارین ؟
جیمین : عزیزم خودت چی میخوای ؟
ا.ت : یه بستنی زوجی ( یه بستنی هستش که زوج ها باهم میخورن جدا گونه نیست یه بستهی ۲ نفرست )
فروشنده : حتما پس یه طعم توتفرنگی یه طعم شکلاتی و یه طعم وانیل رو براتون پیشنهاد میکنم ....
جیمین : ممنون ... خانمم برو رو صندلی بشین منم میام
ویو ا.ت : رفتم رو صندلی نشستم که جیمینم اومد کنارم نشست و بستنی رو داد دستم و با هم شروع کردیم به خوردن ( این بستنیا دو تا قاشق دارن ) داشتم بستنی رو میخوردم که جیمین گفت ....
جیمین : ببین بستنی خورده رو صورتت
ا.ت : آها بزار پاکش کنم ... کجا خورده ؟
جیمین : یکم پایین تر از لبت وایسا پاکش کنم ....
ویو ا.ت : جیمین اومد نزدیک تر و بستنی روی صورتم رو خورد .... قشنگ تو اون تاریکی قرمزی صورتم معلوم بود که گفتم .....
#Iranians_Love_JK
# پارت ۱۲
ویو ا.ت : خدایا زندگیم رو خودت خوشبخت کن لطفا ... اونقدری جیمین و سِیون رو دوست دارم کا نگو باید حتما مواظبشون باشم نباید بزارم آب تو دلشون تکون بخوره امیدوارم آخر این داستان زندگیم با بدبختی تموم نشه ( نویسنده : انشالله خوشبختت میکنم نا امید نشو ) تلاش میکنم خونوادم رو تا حدی خوشبخت کنم که این خوشبختی از بهشت هم براشون بهتر باشه .....
جیمین : ا.ت
ا.ت : جانم ؟ ( تو حالت کیوت )
جیمین : بستنی میخوای ( با لبخند )
ا.ت : عالیییی حتما بزن بریممممم ( کیوت و با لبخند )
جیمین : پس پیاده شو بریم بخریم ...
ویو جیمین : ا.ت تو فکر بود یه کاری کردم بیخیال فکر کردنا بشه رفتیم بستنی فروشی کوچولویی که تو پارک بود ....
فروشنده : بفرمایین چه طمعی میل دارین ؟
جیمین : عزیزم خودت چی میخوای ؟
ا.ت : یه بستنی زوجی ( یه بستنی هستش که زوج ها باهم میخورن جدا گونه نیست یه بستهی ۲ نفرست )
فروشنده : حتما پس یه طعم توتفرنگی یه طعم شکلاتی و یه طعم وانیل رو براتون پیشنهاد میکنم ....
جیمین : ممنون ... خانمم برو رو صندلی بشین منم میام
ویو ا.ت : رفتم رو صندلی نشستم که جیمینم اومد کنارم نشست و بستنی رو داد دستم و با هم شروع کردیم به خوردن ( این بستنیا دو تا قاشق دارن ) داشتم بستنی رو میخوردم که جیمین گفت ....
جیمین : ببین بستنی خورده رو صورتت
ا.ت : آها بزار پاکش کنم ... کجا خورده ؟
جیمین : یکم پایین تر از لبت وایسا پاکش کنم ....
ویو ا.ت : جیمین اومد نزدیک تر و بستنی روی صورتم رو خورد .... قشنگ تو اون تاریکی قرمزی صورتم معلوم بود که گفتم .....
#Iranians_Love_JK
۵.۰k
۰۹ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.