هردو رو انتخاب می کنم!
هردو رو انتخاب میکنم!
P25
ا.ت: چیه؟
ته: ا.ت...فقط میتونم بگم ببخشید...اشتباه کردم...اعصابم خورد شد یه گوهی خوردم(عههه)ببخشید...اشتباه کردم!
کوک: منم که کاری نکردم بهت بگم ببخشید ولی تو بهم یه معذرت خواهی بدهکاری چون بهت گفتم صبرکن ولی رفتی که رفتی!
ا.ت: من فقط میخواستم بگم یه هفته دیگه صبر کن چون تولدم بود...فقط میخواستم تولد بگیریم...کنار هم...باهم...۸ نفری با پسرا! میخواستم فقط یه هفته صبر کنین تا ۱۹ سالم بشه و بهتون اجازه برقرار کردن رابطه رو بدم! اما در عوض تولدم رو تنهایی گرفتم و ۱۹ سالم شد اما بدون شما
ته: من...من خیلی متاسفم! لطفا منو ببخش..هرکار بگی انجام میدم که فقط منو ببخشی!(بغض)
ا.ت: هی...بغض نکن مرد گنده! باشه میبخشمت..درکت میکنم اعصابت خورد بود! ولی باید برام کلی خوراکی و عروسک بخریییی!
"ته ا.ت رو محکم بغل کرد..."
ته: چرا عروسک و خوراکی؟حاضرم..[هیج جمله احساسی به ذهنم نمیرسه یه چیز تصور کنید مثلا گفت دیگه]
کوک: منم شلغم..
ا.ت: عهه...اینجوری نگو بدو بیا اینجا
"کوک هم رفت بغل ا.ت"
P25
ا.ت: چیه؟
ته: ا.ت...فقط میتونم بگم ببخشید...اشتباه کردم...اعصابم خورد شد یه گوهی خوردم(عههه)ببخشید...اشتباه کردم!
کوک: منم که کاری نکردم بهت بگم ببخشید ولی تو بهم یه معذرت خواهی بدهکاری چون بهت گفتم صبرکن ولی رفتی که رفتی!
ا.ت: من فقط میخواستم بگم یه هفته دیگه صبر کن چون تولدم بود...فقط میخواستم تولد بگیریم...کنار هم...باهم...۸ نفری با پسرا! میخواستم فقط یه هفته صبر کنین تا ۱۹ سالم بشه و بهتون اجازه برقرار کردن رابطه رو بدم! اما در عوض تولدم رو تنهایی گرفتم و ۱۹ سالم شد اما بدون شما
ته: من...من خیلی متاسفم! لطفا منو ببخش..هرکار بگی انجام میدم که فقط منو ببخشی!(بغض)
ا.ت: هی...بغض نکن مرد گنده! باشه میبخشمت..درکت میکنم اعصابت خورد بود! ولی باید برام کلی خوراکی و عروسک بخریییی!
"ته ا.ت رو محکم بغل کرد..."
ته: چرا عروسک و خوراکی؟حاضرم..[هیج جمله احساسی به ذهنم نمیرسه یه چیز تصور کنید مثلا گفت دیگه]
کوک: منم شلغم..
ا.ت: عهه...اینجوری نگو بدو بیا اینجا
"کوک هم رفت بغل ا.ت"
۱۳.۰k
۰۵ مهر ۱۴۰۳