هردو رو انتخاب می کنم!
هردو رو انتخاب میکنم!
P27
جیمین: اخخخ...سرممم(گریه الکی)
جیهوپ: ببخشید گفتید کارتون با ا.ت اینجا تموم نمیشه کی تموم میشه؟(تعجب)
ا.ت: خدایا کمکم کن..(اروم)
"شوگا یهو پشت سر ا.ت دم گوشش گفت..."
شوگا: اینجا هم کمکی از دستم بر نمیاد...ولی قراره عمو شم(دم گوش ا.ت)
ا.ت:*جیغ*تو اینجا چیکار میکنی همش مثل جن میای و میری مگه خواب نبودییی؟
شوگا: اومدم آب بخورم ولی درگیر بودید منو ندیدین خب...
کوک: خب جیهوپ بهتره بگم...
"جیمین پرید وسط حرف کوک..."
جیمین: من جوابت و میدم هوپی....کارشون با ا.ت حدودا ساعت ۳ یا ۴ صبح تموم میشه(پوزخند)
ا.ت: جیمین خود شیرینی بسه یه کار نکن از خونه بندازمت بیرون بری تو جنگل آواره شی..(عصبی)
نامجون: ای وای گفتی جنگل...جین،ما باید اینجا بمونیم! نمیتونیم از تو جنگل بریم الان شبه..(بعدش رو به ا.ت علامت لایک نشون داد)
"ا.ت واسه نامجون علامت اوکی رو با دستش نشون داد"
ته و کوک: نههههه...نمونین برین!(بلند)
ا.ت: هورااااا اره اره بمونین خیلی عالیه!(ذوق)
"جیمین و ته و کوک پیش هم بودن ا.ت رفت جلوشون و زبون در اورد.."
ا.ت: جیمین کوچولو بسوززز(زبون در اورد)
جیمین: *چشم غره*
"کوک رفت دم گوش ا.ت گفت.."
کوک: اومم..بیبی...فرداشبی هم وجود داره..هوم؟(بم)
"تهیونگ رفت دم گوش ا.ت گفت.."
ته: اوه...بیبی گرل خوشحال نباش! فردا شب تنها میشیم..بدون هیچ مزاحمی..(بممم)
P27
جیمین: اخخخ...سرممم(گریه الکی)
جیهوپ: ببخشید گفتید کارتون با ا.ت اینجا تموم نمیشه کی تموم میشه؟(تعجب)
ا.ت: خدایا کمکم کن..(اروم)
"شوگا یهو پشت سر ا.ت دم گوشش گفت..."
شوگا: اینجا هم کمکی از دستم بر نمیاد...ولی قراره عمو شم(دم گوش ا.ت)
ا.ت:*جیغ*تو اینجا چیکار میکنی همش مثل جن میای و میری مگه خواب نبودییی؟
شوگا: اومدم آب بخورم ولی درگیر بودید منو ندیدین خب...
کوک: خب جیهوپ بهتره بگم...
"جیمین پرید وسط حرف کوک..."
جیمین: من جوابت و میدم هوپی....کارشون با ا.ت حدودا ساعت ۳ یا ۴ صبح تموم میشه(پوزخند)
ا.ت: جیمین خود شیرینی بسه یه کار نکن از خونه بندازمت بیرون بری تو جنگل آواره شی..(عصبی)
نامجون: ای وای گفتی جنگل...جین،ما باید اینجا بمونیم! نمیتونیم از تو جنگل بریم الان شبه..(بعدش رو به ا.ت علامت لایک نشون داد)
"ا.ت واسه نامجون علامت اوکی رو با دستش نشون داد"
ته و کوک: نههههه...نمونین برین!(بلند)
ا.ت: هورااااا اره اره بمونین خیلی عالیه!(ذوق)
"جیمین و ته و کوک پیش هم بودن ا.ت رفت جلوشون و زبون در اورد.."
ا.ت: جیمین کوچولو بسوززز(زبون در اورد)
جیمین: *چشم غره*
"کوک رفت دم گوش ا.ت گفت.."
کوک: اومم..بیبی...فرداشبی هم وجود داره..هوم؟(بم)
"تهیونگ رفت دم گوش ا.ت گفت.."
ته: اوه...بیبی گرل خوشحال نباش! فردا شب تنها میشیم..بدون هیچ مزاحمی..(بممم)
۱۱.۲k
۰۵ مهر ۱۴۰۳