رفته بودیم واسه داداشم خواستگاری
رفته بودیم واسه داداشم خواستگاری
دیدیم عروس نشسته خیلی ریلکس با شلوار لی و تیشرت …
مامانم تو گوشم گفت خوبه والا نه شرمی نه حیایی نه …
همینجوری داشت میگفت که عروس با چادر از آشپزخونه چایی به دست اومد !
هیچی دیگه فهمیدیم اون داداش عروس بوده :|
دیدیم عروس نشسته خیلی ریلکس با شلوار لی و تیشرت …
مامانم تو گوشم گفت خوبه والا نه شرمی نه حیایی نه …
همینجوری داشت میگفت که عروس با چادر از آشپزخونه چایی به دست اومد !
هیچی دیگه فهمیدیم اون داداش عروس بوده :|
- ۱.۸k
- ۱۰ شهریور ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط