بغل نمیکنیم و خوبیم بغل نمیشویم و زنده ماندهایم

#بغل نمی‌کنیم و #خوبیم، ٫بغل نمی‌شویم و #زنده مانده‌ایم،
٫زنده مانده‌ایم بدون ٫بوسه، بدون #آغوش، بدون #عشق...
#زنده مانده‌ایم پشت میله‌های سرد یک حصار نامرئی، حصاری به منزله‌ی یک طاعون، طاعونی که مانند یک پیچک زرد، گلوی #دنیا را فشرده و دست بر نمی‌دارد.

کمتر #می‌خندیم، کمتر #ذوق می‌کنیم، کمتر ٫خیال می‌بافیم و بیشتر #منطقی شده‌ایم.
کافه‌ها ترسناک شده‌اند، خیابان‌ها، کوچه‌ها، رابطه‌ها و #آدم‌ها؛ ترسناک شده‌اند.
پنهان شده‌ایم پشت نقاب ماسک‌ها و عینک‌ها و هیچ‌کس نمی‌فهمد که غمگینیم یا #شاد، هیچ‌کس نمی‌فهمد که بغض داریم یا #شوق، هیچ‌کس نمی‌فهمد که حالمان خوب نیست...
پنهان شده‌ایم پشت یک درد مشترک، یک طاعون فراگیر، یک هیولای کوچک و ناشناخته...
پنهان شده‌ایم و فاصله می‌گیریم از #جهان، از #آدم‌ها، از #دوست داشتن و از #دوست داشته شدن، ولی #خوبیم...

ما عادت کرده‌ایم طاقت بیاوریم، ما عادت کرده‌ایم زندگی کنیم، ما عادت کرده‌ایم اگر خورشید هم بمیرد، بگوییم چیز مهمی نیست...
مثلاً همین حالا که حال همه‌مان مثل دیروز و یک ماه و یک سال قبل، #خوب است، حتی پشت خفقان ماسک‌ها، حتی وقتی که چشم‌هامان نمی‌خندد، حتی وقتی #عزیزانمان را بغل نمی‌کنیم، نمی‌بوسیم، نمی‌بینیم.
ما یکه و تنها پشت نقاب ماسک‌هامان پناه گرفته و در حصار فاصله‌های ناگزیری که هست، همچنان #نفس می‌کشیم و #خوبیم.

#خوبیم؟!
#نرگس_صرافیان_طوفان‌
دیدگاه ها (۲۵)

ما #عاشقیــــم و طالب #دیـدار #دلــــبریمما #شیـعه‌ایم و نوڪ...

در ره منزل #ليلي كه خطرهاست در آن شرط اول قدم آن است كه #مجن...

روایت حضور #حاج_قاسم_سلیمانی و #ابومهدی_المهندس در ماجرای سی...

🌸ای #دوستهر #لحظه تو راغرق #صفا میخواهمهر روز تو را #کامروا ...

گاهی آدم ها بیصدا از زندگی مان میروند... نه قهر میکنند، نه خ...

#داستان_شبشبی مار بزرگی برای پیدا کردن غذا وارد دکان نجاری م...

the end of time after him part 52

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط