آه دوباره همان چشم ها

آه دوباره همان چشم ها
که زمانی مرا چنان عاشقانه سلام می داد
و دوباره همان لبها
که زندگی ام را شیرین می کرد
و دوباره همان صدا
صدایی که زمانی چنان مشتاقانه می شنیدم اش
فقط من همان نیستم که بودم
به خانه بازگشته ام اما دگرگون
از بازوان سفید و زیبایش
که سفت و عاشقانه به دورم می پیچید
به قلبش رسیده ام
به احساسات راکد و بی حوصله

هاینریش هاینه
دیدگاه ها (۳)

به کسی که دوستش داری بگو که چقدر بهش علاقه داریو چقدر در زند...

منرازی را پنهان نکرده ام!قلبم کتابی است ...که خواندنش برای ت...

سخت این نیست که دشمن سر دارت بزندسخت این است که معشوقه کنارت...

از بس بهار در چشم تو بودمن فریب چشم تو را خوردماما به بهار ب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط