یه روز صبح از خواب بلند میشی و متوجه میشی هیچ حسی به گذشت

یه روز صبح از خواب بلند میشی و متوجه میشی هیچ حسی به گذشته و آدم های گذشته نداری، دیگه می تونی واسه همشون آرزوی خوشبختی کنی؛
یه جور رهایی و بی احساسی کامل، از اون به بعد با کسی جر و بحث نمی کنی، به همه لبخند می زنی و از همه چیز ساده می گذری.
مردم بهش میگن قوی شدن، اما من میگم سِرشدگی
دیدگاه ها (۶)

ﻋﺸﻖﺍﺗﻔﺎﻗﯽﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﯽﺍﻓﺘﺪ!ﮔﺎﻫﯽ پُر ﺷﺘﺎﺏﻣﺜﻞ ِ ﮔﻠﻮﻟﻪﺍﯼ ﻧﺎﻏﺎﻓﻞ,ﮔﺎﻫﯽ...

#سَخْتِـہ دَرڪ#دُختَرے ڪِہ# دَردْ هاشـو ..#فَقَـط #خودِش میـ...

دلم یک هُل محکم میخواهدآنقدر که پَرت شوم لایِ لباس های کودکی...

قوی کسی است که,نه منتظر میماند کسی خوشبختش کند، و نه اجازه م...

قبلانم گفتمقاطی کردن ورزش مردو زن , یه Master Plan صهیونیست ...

انسانیت

1- آزادی ملت برام ترجمه کنین این کلمه ساده رو !!مثلا اگر اقا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط