مرد جان قصه ی من

مرد جانِ قصه ی من
هر چقدر هم که تلخی کنی
هر چقدر هم سر ناسازگاری بگذاری با من بالاخره روزی میرسد که به نگاه پر از عشق یک زن نیازمند میشوی
روزی میرسد که دلت میخواهد کسی از ته جانش قربان صدقه ات برود
روزی میرسد که نیاز داری عزیزِ جانِ کسی شوی
شبی میرسد که نیاز داری کسی از خوابش بزند و روی تو را بپوشاند ،
آنوقت با خود میگویی چرا روز های خودت را تنها گذراندی
کاش زودتر به این بخت برگشته نظر می کردی ...
دیدگاه ها (۱)

فرقی ندارد مرد ته ریش داشته باشد یا صورتش را صاف و تمیز کند....

چه خوبه این عکس ☺

میخواهم در دنیای آرامش غیر درکی خودم غرق بشوم ،چشمانم را ببن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط