نیست

ﺩﻟﻢ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ
ﺩﻟﻢ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ
ﺑﻪ ﺍﯾﻮﺍﻥ ﻣﯽ ﺭﻭﻡ ﻭ ﺍﻧﮕﺸﺘﺎﻧﻢ ﺭﺍ
ﺑﺮ ﭘﻮﺳﺖ ﮐﺸﯿﺪﻩﯼ ﺷﺐ ﻣﯽ ﮐﺸﻢ
ﭼﺮﺍﻍ ﻫﺎﯼ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺗﺎﺭﯾﮑﻨﺪ
ﭼﺮﺍﻍ ﻫﺎﯼ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺗﺎﺭﯾﮑﻨﺪ
ﮐﺴﯽ ﻣﺮﺍ ﺑﻪ ﺁﻓﺘﺎﺏ
ﻣﻌﺮﻓﯽ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﮐﺮﺩ
ﮐﺴﯽ ﻣﺮﺍ ﺑﻪ ﻣﯿﻬﻤﺎﻧﯽ ﮔﻨﺠﺸﮏ ﻫﺎ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺑﺮﺩ
ﭘﺮﻭﺍﺯ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺑﺴﭙﺎﺭ
ﭘﺮﻧﺪﻩ ﻣﺮﺩنیست.
فرغ فرخ زاد
دیدگاه ها (۴)

ﺑﻌﻀﻰ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﻫﺎ... ﻧﻪ ﻋﺎﺩﺗﺴﺖ ... ﻧﻪ ﻋﺸﻘﺴﺖ ...ﻧﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ......

در دلم خواستن مرگ کسی نیست ولی کاش هرکس به تو دل بست بیاید خ...

درد را باید بلعیدزخم را باید خوردو مثل کوه ایستاد لبخند زدو ...

گوش هایم را می گیرم! چشم هایم را می بندم! و زبانم را گاز می ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط