گوش هایم را می گیرم چشم هایم را می بندم و زبانم را گاز

گوش هایم را می گیرم! چشم هایم را می بندم! و زبانم را گاز می گیرم! ولی حریف افکارم نمی شوم!
چقدر دردناک است فهمیدن...!!!
خوش بحال عروسک آویزان به آینه ماشین،
تمام پستی بلندی زندگیش را فقط میرقصد...!!!
کاش زندگی از آخر به اول بود..
پیر بدنیا می آمدیم..
آنگاه در رخداد یک عشق جوان میشدیم..
سپس کودکی معصوم می شدیم ودر،
نیمه شبی با نوازش های مادر آرام میمردیم...!!!
دیدگاه ها (۱)

درد را باید بلعیدزخم را باید خوردو مثل کوه ایستاد لبخند زدو ...

ﺩﻟﻢ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖﺩﻟﻢ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖﺑﻪ ﺍﯾﻮﺍﻥ ﻣﯽ ﺭﻭﻡ ﻭ ﺍﻧﮕﺸﺘﺎﻧﻢ ﺭﺍﺑﺮ ﭘﻮ...

دلم یک کلبه میخواهد درون جنگل پاییز به دور از رنگ آدم هامن و...

به جرم وسوسه چه طعنه ها که نشنیدی حواپس از تو همه تا توانستن...

کاش زندگی از آخر به اول بود..پیر بدنیا می آمدیم..آنگاه در رخ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط