مرا

مرا
با هیچ
عینڪے ندید..!
بـہ گمانم،
چشم هایش
دیگر
سو نداشت..!!!

#فرشید_عسڪرے
دیدگاه ها (۲)

با تمام خستگی هات خستگی هامو بغل کن ی سوال بی جوابم منو توی ...

دلم یک اتفاق می خواهد !یک اتفاق خاص ؛از آنها که هیچگاه فرامو...

بعد از تو پرنده ها هم رفتند !فصل کوچ نبود ،اماهوای بی تو را ...

نخواستن ها را زود بگوییم؛عادت به خاطره،کارِ آدمهاستآدمهای خا...

زیباترین لبخند جهان را داشت آن شب کنارم خوابیده بود بیدار شد...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط