باد سرد آرام بر صحرا گذشت
باد سرد آرام بر صحرا گذشت،
سبزهزاران، رفتهرفته، زردگشت.
تک درخت نارون شد رنگ رنگ،
زرد شد آن چتر شاداب و قشنگ.
برگ برگ گل به رقص باد ریخت،
رشتههای بید بن از هم گسیخت،
چشمه کمکم خشک شد بیآب شد،
باغ و بستان ناگهان در خواب شد.
کرد دهقان دانهها در زیر خاک،
کرد کوته شاخهء پیچان تاک.
فصل پاییز و زمستان میرود،
بار دیگر چون بهاران میشود،
از زمین خشک میروید گیاه،
چشمه جوشد، آب میافتد به راه،
برگ نو آرد درخت نارون، سبز گردد شاخساران کهن،
گل بخندد بر سر گلبوتهها،
پر کند بوی خوش گل باغ را،
باز میآید پرستو نغمه خوان،
باز میسازد در اینجا آشیان.
«پروین دولت آبادی» #بخون
سبزهزاران، رفتهرفته، زردگشت.
تک درخت نارون شد رنگ رنگ،
زرد شد آن چتر شاداب و قشنگ.
برگ برگ گل به رقص باد ریخت،
رشتههای بید بن از هم گسیخت،
چشمه کمکم خشک شد بیآب شد،
باغ و بستان ناگهان در خواب شد.
کرد دهقان دانهها در زیر خاک،
کرد کوته شاخهء پیچان تاک.
فصل پاییز و زمستان میرود،
بار دیگر چون بهاران میشود،
از زمین خشک میروید گیاه،
چشمه جوشد، آب میافتد به راه،
برگ نو آرد درخت نارون، سبز گردد شاخساران کهن،
گل بخندد بر سر گلبوتهها،
پر کند بوی خوش گل باغ را،
باز میآید پرستو نغمه خوان،
باز میسازد در اینجا آشیان.
«پروین دولت آبادی» #بخون
- ۱۷.۲k
- ۱۵ اسفند ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط