سناریو جونگ کوک
سناریو جونگ کوک
دیشب از جونگ کوک خواسته بودی که برات بستنی بخره اما چون خسته بود برات نخرید توهم باهاش قهر کردی و اونم اصلا نازتو نکشید دقیقا بر خلاف همیشه !
توهم میخواستی ازش انتقام بگیری و از اونجایی که خواهر تهیونگ بودی رفتی پیش تهیونگ و جونگ کوک هم اونجا بود و توهم گفتی:
+اوپا دیشب جونگ کوک دیر اومد خونه و من ازش پرسیدم که چرا دیر اومده خونه اما همین که حرف مو زدم بهم سیلی زد
جونگ کوک هم متعجب بهت نگاه میکرد و با خودش میگفت این دیگه چه ادمیه
تهیونگ هم میدونست که تو پیاز داغ شو زیاد کردی و تا این حد نبوده و گفت
×خوب کاری کرده
توهم بیشتر حرصت گرفته بود و اونا هم دوتایی بهت میخندیدن
دیشب از جونگ کوک خواسته بودی که برات بستنی بخره اما چون خسته بود برات نخرید توهم باهاش قهر کردی و اونم اصلا نازتو نکشید دقیقا بر خلاف همیشه !
توهم میخواستی ازش انتقام بگیری و از اونجایی که خواهر تهیونگ بودی رفتی پیش تهیونگ و جونگ کوک هم اونجا بود و توهم گفتی:
+اوپا دیشب جونگ کوک دیر اومد خونه و من ازش پرسیدم که چرا دیر اومده خونه اما همین که حرف مو زدم بهم سیلی زد
جونگ کوک هم متعجب بهت نگاه میکرد و با خودش میگفت این دیگه چه ادمیه
تهیونگ هم میدونست که تو پیاز داغ شو زیاد کردی و تا این حد نبوده و گفت
×خوب کاری کرده
توهم بیشتر حرصت گرفته بود و اونا هم دوتایی بهت میخندیدن
۹۴.۱k
۰۹ اسفند ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.