سناریو یونگی
سناریو یونگی
_بزار تو رو توی اغوشم بگیرم...بزار عطرت زیر بینیم بپیچه و منو از خود بی خود کنه...بزار چشمات رو روی این بیرحمی دنیا ببندم....باز من لمست کنم
ا/ت نمیدونست این صدای فرشته وار از کجا توی گوشش طنین انداز میشه
ولی میدونست که اون بهترین صدایی بود که مثل یک ملودی توی گوشش میپیچید
اون قطعا یک فرشته بود که پیشش اومده بود و اونو به جایی بهتر دعوت میکرد
پس چرا باید دعوت یونگی رو نادیده میگرفت؟
حتم داشت میتونستن رابطه خوبی رو برای هم رقم بزنن
پ.ن: الان مخم کلا رد داده نمیدونم چی مینویسم
_بزار تو رو توی اغوشم بگیرم...بزار عطرت زیر بینیم بپیچه و منو از خود بی خود کنه...بزار چشمات رو روی این بیرحمی دنیا ببندم....باز من لمست کنم
ا/ت نمیدونست این صدای فرشته وار از کجا توی گوشش طنین انداز میشه
ولی میدونست که اون بهترین صدایی بود که مثل یک ملودی توی گوشش میپیچید
اون قطعا یک فرشته بود که پیشش اومده بود و اونو به جایی بهتر دعوت میکرد
پس چرا باید دعوت یونگی رو نادیده میگرفت؟
حتم داشت میتونستن رابطه خوبی رو برای هم رقم بزنن
پ.ن: الان مخم کلا رد داده نمیدونم چی مینویسم
۳۴.۱k
۰۹ اسفند ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.