لب های تو لب نیست عذابیست الهی

لب های تو لب نیست! عذابیست الهی

باید که عذابی بچشم گاه به گاهی


در لحظه دیدار تو ، گفتم که بعید است

چشمان تو من را نکشاند به تباهی


لب های تو نایاب تر از آب حیات است

تو سوزن پنهان شده در خرمن کاهی


این کار خدا بوده که یکباره بیفتد

در تنگ بلور شب من مثل تو ماهی


ای شاخه نبات غزل حافظ شیراز

معشوقه ی مایی چه بخواهی چه نخواهی
دیدگاه ها (۱۷)

زیرچشم آرزوهایم بدجورکبودشده...عجب دست سنگینی دارداین سرنوشت...

مغزهاهمه خوابندعشق هاهمه مردهاینجا همه باخاطرات ازدست رفته ش...

#ﻗﺮﺍﺭ-ﻣﺎﻓﻘﻂ ﯾﮏ ﺑﻮﺳﻪ ﺑﻮﺩ.ﻓﻘﻂ ﻫﻤﯿﻦﻧﺒﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﺗﻮﻭ ﻟﺐ ﻫﺎﯾﺖﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﻣ...

گاهی فکر می کنمکاش درخت بودمشایدتخت خوابت می شدمو تو هر شب#خ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط