قمارعشق شیرین است اگرچه باز میبازم

قمارعشق شیرین است، اگرچه باز می‌بازم..
تو از آس دلت مغرور و من، دلخوش به سربازم...
.
چه حکم است اینکه می‌دانی، که حکم دست من خالی است؟
دل و دستم که می‌لرزد خودم را پاک می‌بازم...
.
ورق برگشته است امروز و تو حاکم...منم محکوم
چه باید کرد با این بخت؟ می‌سوزم و می‌سازم...
.
تو بازی می‌کنی از رو و من آنقدر گیجم که...
نمی‌دانم کدامین برگ را باید بیاندازم...
.
اگرحاکم تویی، ای عشق! من تسلیم تسلیمم...
همه از برد مغرورند و من بر باخت می‌نازم....

قمار عشق با من، مثل جنگ شیر با آهوست...
در این پیکار معلوم است پایانم از آغازم....
دیدگاه ها (۲)

ای دل شکایت‌ها مکن تا نشنود دلدار منای دل نمی‌ترسی مگر از یا...

اگه دیدی کسی.....از تنهایش لذت میبره،بدونراز قشنگی توی دلش د...

گل را به عزیزان می دهند و محبت را به مهربانان ڪدام لایق شماس...

صبح که میآید باید خورشید را بوسید! باید فرصت تماشای دوباره ا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط