ناگهان در کوچه دیدم بیوفا ی خویش را

ناگهان در #کوچه دیدم #بی_وفا ی خویش را
باز گم کردم ز #شادی دست و پای خویش را

گفته بودم بعد ازین باید فراموشش کنم
دیدمش وز #یاد بردم گفته‌های خویش را

✍️ #مهدی_اخوان_ثالث
📜چهارم شهریور سی و پنجمین سالروز بزرگداشت #امید_شعر_ایران مهدی‌اخوان‌ثالث


؛__________❤__________

#شعر #نثر
#گنجینه_ادب_فارسی
#ادبیات_فارسی
#سرای_فارسی
#آشیانه_شعر_نثر
#داستان #داستانک
#حکایت #شعر_آیینی
#دست‌ #پا #خویش #فراموش #وفا #عاشقانه
دیدگاه ها (۰)

#سامرا، از غم تو، جامه‌دران است هنوزچشم «نرگس» به جمالت، نگر...

#محبوب مندر #دنیاجز شما خبری نیست؛ شماتنها #خبر_خوش این عالم...

#خبر آمد خبری در راه استسرخوش آن #دل که از آن آگاه استشاید ا...

گیرم که به هر حال مرا برده ای از #یادگیرم که زمان #خاطره ها ...

#بازرگانی را هزار دینار خسارت افتاد. #پسر را گفت: نباید که ا...

وقتی به جهل جوانی بانگ بر #مادر زدم، #دل_آزرده به کنجی نشست ...

"تقصیر دلم نیست تماشای #تو زیباست"#چشمان پر از #عاطفه و #مهر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط