خبر آمد خبری در راه است

#خبر آمد خبری در راه است
سرخوش آن #دل که از آن آگاه است
شاید این #جمعه بیاید … شاید
پرده از چهره گشاید … شاید

دست افشان، پای کوبان می روم
بر در #سلطان خوبان می روم
می روم بار دگر #مست م کند
بی سر و بی پا و بی دستم کند

می روم کز خویشتن بیرون شوم
در پی #لیلا رخی #مجنون شوم
هر که نشناسد #امام خویش را
بر که بسپارد زمان خویش را

با همه لحظه خوش آواییم
در به در کوچه ی #تنها ییم
ای دو سه تا کوچه ز ما دورتر
#نغمه ی تو از همه پر شور تر

کاش که این فاصله را کم کنی
محنت این #قافله را کم کنی
کاش که #همسایه ی ما می شدی
مایه ی آسایه ی ما می شدی

هر که به دیدار تو نایل شود
یک شبه حلال مسائل شود
دوش مرا حال خوشی دست داد
سینه ی ما را عطشی دست داد

نام تو بردم لبم آتش گرفت
شعله به دامان #سیاوش گرفت
نام تو آرامه ی جان من است
نامه ی تو خط اوان من است

ای نگهت خاست گه #آفتاب
در من ظلمت زده یک شب بتاب
پرده برانداز ز #چشم ترم
تا بتوانم به رخت بنگرم

ای نفست #یار و مدد کار ما
کی و کجا وعده ی دیدار ما
#دل مستمندم ای #جان به لبت نیاز دارد
به هوای دیدن تو هوس حجاز دارد

به #مکه آمدم ای #عشق تا تو را بینم
تویی که نقطه ی عطفی به اوج آیینم
کدام گوشه ی #مشعر، کدام گوشه ی #منا
به شوق وصل تو در #انتظار بنشینم

ای #زلیخا دست از دامان #یوسف بازکش
تا صبا پیراهنش را سوی #کنعان آورد
ببوسم خاک پاک #جمکران را
تجلی خانه ی پیغمبر ان را....

✍️ #محمدرضا_آغاسی
#شعر_آیینی

؛__________❤__________

#شعر #نثر
#گنجینه_ادب_فارسی
#ادبیات_فارسی
#سرای_فارسی
#آشیانه_شعر_نثر
#داستان #داستانک
#حکایت #امام_زمان (عَجَّلَ اللهُ تعالی فَرَجَهُ الشریف)
دیدگاه ها (۰)

ناگهان در #کوچه دیدم #بی_وفا ی خویش راباز گم کردم ز #شادی دس...

#سامرا، از غم تو، جامه‌دران است هنوزچشم «نرگس» به جمالت، نگر...

گیرم که به هر حال مرا برده ای از #یادگیرم که زمان #خاطره ها ...

#د‌ل های ما که به هم نزدیک باشددیگر چه فرقی می کندکه کجای ای...

با حالتی نزار گرفتارِ خود شدمبا چشم اشکبار گرفتارِ خود شدمگر...

السلام علیک یابن امیرالمؤمنین وبن سیدالوصیین ع

خاطراتِ تو ،نه ارو است که بسوزاندو نه زلزله ای سهمگین ، که و...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط