یه شبهایی انقدر داغونی که نمیدونی کجا بری و خودت رو چجوری

یه شبهایی انقدر داغونی که نمیدونی کجا بری و خودت رو چجوری تخلیه کنی ،میری تو ماشین مقصد نا مشخص یه موزیک لایت یه پاکت سیگار راه میوفتی ، نمیفهمی که چند دقیقست داری داد میزنی و کی صورتت خیس شد ، به همه بد میگی ، وقتی که بد میشکنی وقتی که در حقت بد نامردی میکنن برای کسی که دولا شدی و بند کفشش رو محکم بستی از همون پاها پشت پا میخوری ، زخمی ازش میخوری که برات سنگین تموم میشه ، کسی که همیشه هواش و داشتی سنگش رو به سینه میزدی جوری با همون سنگ میزنتت که تا مدت ها نمیتونی از جات بلند بشی غرق خاطراتتی نگه میداری نمیدونی کجایی نگاه میکنی جلوی خونشونی ..
بعد صدای اهنگ مرد که گریه میکنه ...
دیدگاه ها (۶)

امروز11 بهمن : الان دیگه امام داره خریداشو انجام میده که را ...

پنج ثانیه چشماتو ببند..بستی؟؟؟تاریکی رو دیدی؟؟؟؟دنیای همتون ...

نگو خاطره، خاطراتم عذابہنگو دل، دلم با دلت بےحسابہنگو آرزو، ...

پاک کردم همه را از دل خود الا تو چه کسی باعث این فاصله شد من...

چند پارتی درخواستی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط