خیانت شکیوت p6
ویو ات: تهیونگ رفت یکم دراز کشیدم خیلی دلتنگ یوری شده بودم گفتم بهش زنگ بزنم
مکالمه ی ات و یوری=
ات: سلام خر من
یوری: سلام شرک من
ات: چه خبر
یوری: سلامتی
ات: حوصلم پوکیده
یوری: منم. میای بریم بار
ات: نمیدونم باید از تهیونگ اجازه بگیرم
یوری: تهیونگ! مبارکه کیلیلیلی
ات: اشتباه نگیر مجبور شدم
یوری: حالا اشکال نداره
ات: باسه حالا دیگه بهت زنگ میزنم
یوری: باشه بای
ات: بای
پایان مکالمه ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ویو ات: باید یه جوری مخ تهیونگ رو بزنم اهان فهمستم رفتم پایین دیدم تهیونگ رو مبل نشسته رفتم رو پاهاش نشستم و گفتم
ات: ددی یه چیزی بگم
ته ته: بفرما بیبی
ات: میشه با یوری برم بیرون
ته ته: کجا میخوای بری
ات: دور دور میشه
ته ته: باشه فقط به یک شرطی
ات: چی
ته ته: شب باید بیای زیرما
ات: ولی(نزاشت حرفت کامل بشه)
ته ته: همین که گفتم مگر نه نمیزارم بری
ات: اوفف باشه من برم به یوری پیام بدم
ته ته: باشع بیبی خوشگلم
ات: فعلا ددی جونم
رفتم بالا به یوری پیام دادم گفتم اوکیه بریم همون بار همیشگی اونم گفت باشه حاضر شدم رفتم پایی زیاد لباسم باز نبود فقط یه چاک از رونم تا پایین داشت قرمز و شیک رفتم پاییت از تهیونگ خدافظی کردم
که یهو
اینم از پارت 6 پارت 7 هم میزارم بعدا🥰🥰بای
مکالمه ی ات و یوری=
ات: سلام خر من
یوری: سلام شرک من
ات: چه خبر
یوری: سلامتی
ات: حوصلم پوکیده
یوری: منم. میای بریم بار
ات: نمیدونم باید از تهیونگ اجازه بگیرم
یوری: تهیونگ! مبارکه کیلیلیلی
ات: اشتباه نگیر مجبور شدم
یوری: حالا اشکال نداره
ات: باسه حالا دیگه بهت زنگ میزنم
یوری: باشه بای
ات: بای
پایان مکالمه ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ویو ات: باید یه جوری مخ تهیونگ رو بزنم اهان فهمستم رفتم پایین دیدم تهیونگ رو مبل نشسته رفتم رو پاهاش نشستم و گفتم
ات: ددی یه چیزی بگم
ته ته: بفرما بیبی
ات: میشه با یوری برم بیرون
ته ته: کجا میخوای بری
ات: دور دور میشه
ته ته: باشه فقط به یک شرطی
ات: چی
ته ته: شب باید بیای زیرما
ات: ولی(نزاشت حرفت کامل بشه)
ته ته: همین که گفتم مگر نه نمیزارم بری
ات: اوفف باشه من برم به یوری پیام بدم
ته ته: باشع بیبی خوشگلم
ات: فعلا ددی جونم
رفتم بالا به یوری پیام دادم گفتم اوکیه بریم همون بار همیشگی اونم گفت باشه حاضر شدم رفتم پایی زیاد لباسم باز نبود فقط یه چاک از رونم تا پایین داشت قرمز و شیک رفتم پاییت از تهیونگ خدافظی کردم
که یهو
اینم از پارت 6 پارت 7 هم میزارم بعدا🥰🥰بای
- ۸.۳k
- ۰۵ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۷)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط