part (41) 🫂🖇🔮
part (41) 🫂🖇🔮
لیا اومد پیش ته خودشو هی میچسبوند بهش تو همین هین ورقه هارو دراورد و انگشت ته رو به استامپ زد و تا خواست به ورقه بزنه که...
...
نامجون اومد:
بههههه خانم لیا از ین وراا؟؟
لیا:ت..تو اینجا چیکار میکنی؟؟
نامی:هیچی اومدم خونه داداشم مشکلی دارین شما؟؟
لیا:ن..نه م..من مشکلی ندارم
نامی:چرا لکنت گرفتی؟؟چیزی شده؟؟
لیا:ن..نه چیزی نشده فقط ترسیدم
نامی:مگه کاری کردی که ترسیدی ؟؟
لیا:نه
ته:نکردی واقعا؟
لیا:ت...تو؟؟
ته:هع فک کردی به این زودی از پا درمایم؟؟
لیا:م..من
ته:دیگه راه فراری وجود نداره که بخوای فرار کنی
لیا:ینی چی؟؟
پلیس:ینی کلاه برداری که با کمک همدستتون خانم لنا انجام دادین قابل بخشش نیست
لا:م..من کاری نکردم
پلیس:شما از خیلی از افراد اینجوری کلاه برداری کردین ولی متاسفانه تا الان حرفه ای کار کردین که کسی شمارو پیدا نکرده خانم لیندا اهل انگلیس
جیهوپ یکدفه اوند بیرون و گفت:
دیگه فک نمیکردم تا این هد پیش بری
نامجون:لطفا ببرینشون
پلیس:اقای کیم من واقعا از شما ممنونم که به ما توی تحقیقاتمون کمک کردین
نامی:قابلی نداشت من ممنونم از شما
پلیسا لیندا رو دستگیر کردن و رفتن نامی گفت:
خببببب فقط مونده یونا..بیا بیرون
یونا که توی اشپزخونه قایم شده بود اومد بیرون
نامی:خب حالا باور کردی؟؟
ته:ت..تو اینجا چیکار میکنی؟؟
نامی:من گفتم که بیاد
یونا:باور کردم ولی..اون بالاخره کار اشتباهی انجام داد
اون ..اون قاتل بچه منه من نمیتونم ببخشمش*بغض*
در ضمن من دیگه دوست پسر دارم به اونم نمیتونم خیانت کنم
ته:و..ولی من
یونا گذاشت و رفت
ته:اون منو دوست نداره*گریه*
نامی:اروم باش من یکاریش میکنم تو برو استراحت کن فردا وقت دکتر داری
ته رفت که استراحت کنه
نامی:اون چرا اینکارو کرد؟
جیهوپ:نمیدونم ول فک کنم بدونم اونم هنوز ته رو دوست داره
نامی:چطوری؟؟
جیهوپ:دیدی وقتی فهمید که ته مقصر نیس چقد ناراحت شد؟؟
نامی:خوب چ ربطی داشت؟؟
جیهوپ:وقی دوسش نداشته باشه که اینهمه ناراحت نمیشد..
نامی:پس چیکار کنیم؟؟
جیهوپ:فک کنم بدونم دوست پسرش کیه الان درسش میکنم
...
ببخشید که غلط املایی داره
لیا اومد پیش ته خودشو هی میچسبوند بهش تو همین هین ورقه هارو دراورد و انگشت ته رو به استامپ زد و تا خواست به ورقه بزنه که...
...
نامجون اومد:
بههههه خانم لیا از ین وراا؟؟
لیا:ت..تو اینجا چیکار میکنی؟؟
نامی:هیچی اومدم خونه داداشم مشکلی دارین شما؟؟
لیا:ن..نه م..من مشکلی ندارم
نامی:چرا لکنت گرفتی؟؟چیزی شده؟؟
لیا:ن..نه چیزی نشده فقط ترسیدم
نامی:مگه کاری کردی که ترسیدی ؟؟
لیا:نه
ته:نکردی واقعا؟
لیا:ت...تو؟؟
ته:هع فک کردی به این زودی از پا درمایم؟؟
لیا:م..من
ته:دیگه راه فراری وجود نداره که بخوای فرار کنی
لیا:ینی چی؟؟
پلیس:ینی کلاه برداری که با کمک همدستتون خانم لنا انجام دادین قابل بخشش نیست
لا:م..من کاری نکردم
پلیس:شما از خیلی از افراد اینجوری کلاه برداری کردین ولی متاسفانه تا الان حرفه ای کار کردین که کسی شمارو پیدا نکرده خانم لیندا اهل انگلیس
جیهوپ یکدفه اوند بیرون و گفت:
دیگه فک نمیکردم تا این هد پیش بری
نامجون:لطفا ببرینشون
پلیس:اقای کیم من واقعا از شما ممنونم که به ما توی تحقیقاتمون کمک کردین
نامی:قابلی نداشت من ممنونم از شما
پلیسا لیندا رو دستگیر کردن و رفتن نامی گفت:
خببببب فقط مونده یونا..بیا بیرون
یونا که توی اشپزخونه قایم شده بود اومد بیرون
نامی:خب حالا باور کردی؟؟
ته:ت..تو اینجا چیکار میکنی؟؟
نامی:من گفتم که بیاد
یونا:باور کردم ولی..اون بالاخره کار اشتباهی انجام داد
اون ..اون قاتل بچه منه من نمیتونم ببخشمش*بغض*
در ضمن من دیگه دوست پسر دارم به اونم نمیتونم خیانت کنم
ته:و..ولی من
یونا گذاشت و رفت
ته:اون منو دوست نداره*گریه*
نامی:اروم باش من یکاریش میکنم تو برو استراحت کن فردا وقت دکتر داری
ته رفت که استراحت کنه
نامی:اون چرا اینکارو کرد؟
جیهوپ:نمیدونم ول فک کنم بدونم اونم هنوز ته رو دوست داره
نامی:چطوری؟؟
جیهوپ:دیدی وقتی فهمید که ته مقصر نیس چقد ناراحت شد؟؟
نامی:خوب چ ربطی داشت؟؟
جیهوپ:وقی دوسش نداشته باشه که اینهمه ناراحت نمیشد..
نامی:پس چیکار کنیم؟؟
جیهوپ:فک کنم بدونم دوست پسرش کیه الان درسش میکنم
...
ببخشید که غلط املایی داره
۴۱.۰k
۱۱ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.