pr5
pr5
ا.ت ویو
گفتم چیه هااااا راست میگم دیگه
گف نه فقط حرفت یکم خنده دار بود
گفتم اره جنونه خودت فقط یکم خنده دار بود
(((در انبار اسلحه ها )))
انبار مساحتش ۳ هکتاره
همه داشتن میگشتن که یهو جی هوپ گفت وایسین از اونجا یه صدا هایی میاد
همه وایسادن جی هوپ نامرئی شد و رفت جلو یهو هواسش نبود و خورد به یه اسلحه و صدای بزرگی ایجاد شد و همه شروع به تیر اندازی کردن و اعضا و بادیگارد ها هم شروع به تیر اندازی کردن و تهیونگ گفت مطمئنین باید این کار رو بکنیم چون ممکن انفجار بزرگی بشه
شوگا گفت خودشه همه برین بیرون
همه رفتن بیرون و شوگا به قسمت بمب ها یه تیر زد و کل انبار رفت رو هوا
بعد یهو بهشون تیر اندازی شد بعد یه تیر به شکمه تهیونگ خورد و کوک با قدرتش اون رو کشت ولی تهیونگ خیلی بد تیر خورده بود .
تو ماشین شوگا گفت میشه بگین پیشنهاد اینکه انبار اسلحه ها باید سه هکتار باشه رو کی داده ؟؟؟((با داد و عصبانیت))
کوک گفت من((با خجالت))
شوگا هم با عصبانیت گفت پس برای جنگ تو راهی تو باید همه ی اسلحه هارو بخری
کوک گفت جنگ ؟؟
شوگا گفت جیمین هم باید بفهمه این کار کاره کی بوده
کوک گفت اها!! ولی چرا جیمین
شوگا داشت فکر میکرد که زحمت جواب دادن به کوک رو به خودش بده یا نه
که یهو تهیونگ گفت خنگول تمام این مدت او جیمین تو خونه ی تو شادم شنگول بوده فهمیدی؟؟
شوگا گفت شما ساکت .
((در خانه ی کوک))
جیمین ویو
مثل همیشه داشتم کار هام رو به روح ها میسپردم که یهو جی هوپ زنگ زد و گفت جیمین تا ما بیایم دکتر رو خبر کن که بیاد
جیمین گفت چی؟ سلامت کو ؟ دارین میاین؟ دکتر واسه چیی؟
که جی هوپ قط کرد
جیمین اون جن هایی که همراه اونا فرستاده بود رو احظار کرد و فهمید اونا نتونستن توی انبار برن و مثل اینکه اونجا رو طلسم کردن و تهیونگ خیلی بد تیر خوردو اگر تا ۱۰ دقیقه ی دیگه بهش دکتر نرسه تا بهش دوایی بده اون میمیره .
ا.ت ویو
گفتم چیه هااااا راست میگم دیگه
گف نه فقط حرفت یکم خنده دار بود
گفتم اره جنونه خودت فقط یکم خنده دار بود
(((در انبار اسلحه ها )))
انبار مساحتش ۳ هکتاره
همه داشتن میگشتن که یهو جی هوپ گفت وایسین از اونجا یه صدا هایی میاد
همه وایسادن جی هوپ نامرئی شد و رفت جلو یهو هواسش نبود و خورد به یه اسلحه و صدای بزرگی ایجاد شد و همه شروع به تیر اندازی کردن و اعضا و بادیگارد ها هم شروع به تیر اندازی کردن و تهیونگ گفت مطمئنین باید این کار رو بکنیم چون ممکن انفجار بزرگی بشه
شوگا گفت خودشه همه برین بیرون
همه رفتن بیرون و شوگا به قسمت بمب ها یه تیر زد و کل انبار رفت رو هوا
بعد یهو بهشون تیر اندازی شد بعد یه تیر به شکمه تهیونگ خورد و کوک با قدرتش اون رو کشت ولی تهیونگ خیلی بد تیر خورده بود .
تو ماشین شوگا گفت میشه بگین پیشنهاد اینکه انبار اسلحه ها باید سه هکتار باشه رو کی داده ؟؟؟((با داد و عصبانیت))
کوک گفت من((با خجالت))
شوگا هم با عصبانیت گفت پس برای جنگ تو راهی تو باید همه ی اسلحه هارو بخری
کوک گفت جنگ ؟؟
شوگا گفت جیمین هم باید بفهمه این کار کاره کی بوده
کوک گفت اها!! ولی چرا جیمین
شوگا داشت فکر میکرد که زحمت جواب دادن به کوک رو به خودش بده یا نه
که یهو تهیونگ گفت خنگول تمام این مدت او جیمین تو خونه ی تو شادم شنگول بوده فهمیدی؟؟
شوگا گفت شما ساکت .
((در خانه ی کوک))
جیمین ویو
مثل همیشه داشتم کار هام رو به روح ها میسپردم که یهو جی هوپ زنگ زد و گفت جیمین تا ما بیایم دکتر رو خبر کن که بیاد
جیمین گفت چی؟ سلامت کو ؟ دارین میاین؟ دکتر واسه چیی؟
که جی هوپ قط کرد
جیمین اون جن هایی که همراه اونا فرستاده بود رو احظار کرد و فهمید اونا نتونستن توی انبار برن و مثل اینکه اونجا رو طلسم کردن و تهیونگ خیلی بد تیر خوردو اگر تا ۱۰ دقیقه ی دیگه بهش دکتر نرسه تا بهش دوایی بده اون میمیره .
۳.۰k
۲۵ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.