Part20
وای اینجا واقعا عالییی بود
&دخترااا???
****بله رئیسسس سلام
چهارتا دختر تقریبا هم سن و سال من و یا حتی بزرگتر اومدن جلو
&اینم کاراموز جدید و البته اخری
****خوش اومدیییی
+ممنونم
&خب شما با هم اشنا شینو خونرو به ا/ت نشون بدین فردا صبم تو کمپانی میبینمتون
****+ چشم رئیس
خداحافظی کرد و رفت
مشغول حرف زدن و معرفی خودم به دخترا شدم اونا چقدر خوب بودن درست مثل اونجو و لیسو گرم و صمیمی . از اونجو و لیسو براشون گفتم که خوشحال شدنو استقبال کردن
شب شده بود که اونا هم رسیدن
دخترا خودشونو به اعضا معرفی کردن و اعضا هم دونه دونه خودشونو معرفی کردن
کتی : عاام اسم من کتیه و به خاطر اینکه از همتون بزرگترم لیدر گروه حساب میشم (با خنده گفت )
رزیتا : اسم منم رزیتاست ولی میتونین رز هم صدام کنین
میرا : منم میرا هستم و باشماها همسنم (با لبخند و ذوق میگفت )
اس ار(sr) : منم اس ار هستم ، یعنی اسم مستعارمه
دخترا خودشونو معرفی کردن .
خونه سقف بلندی داشت و طبقه دوم فقط شیار راهرو مانندی بود که نرده های زیبایی هم داشت ، اتاقا مون اونجا بود ، اما فقط پنج تا اتاق داشت
کتی: لیسو تو امروزو بیا پیش من بخواب تا فردا به اتاقا سر و سامون بدیم
باشه ای گفت .
+ پس اونجو هم پیش من بخوابه
باشه ای گفتن و همه رفتیم سر اتاقامون .
+لعننتی من رو هر بالشی خوابم نمیبره
- ا/ت بخواب دیگه فردا میرم از خونه بالشتو میارم
+عووووووف
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.