بید مجنون زیر بال خود پناهم داده بود
بید مجنون، زیر بال خود، پناهم داده بود!
درحریم خلوتی جان بخش، راهم داده بود.
تکیه بر بال نسیم و چنگ در گیسوی بید!
مسندی والاتر از ایوان شاهم داده بود.
شاه بودم، بر سر آن تخت، شاه وقت خویش
یک چمن گل، تاافق، جای سپاهم داده بود!
چتر گردون، سجده ها برسایبانم برده بود
عطر پیچک، بوسه ها بر پیشگاهم داده بود!
آسمان، دریای آبی،ابرها، قوهای مست!
شوق یک دریا تماشا برنگاهم داده بود!
آه! ای آرامش جاوید! کی آیی به دست؟
آسمان، یک لحظه،حالی دلبخواهم داده بود!
🌹 ✨ 🌹 ✨ 🌹 ✨ 🌹
درحریم خلوتی جان بخش، راهم داده بود.
تکیه بر بال نسیم و چنگ در گیسوی بید!
مسندی والاتر از ایوان شاهم داده بود.
شاه بودم، بر سر آن تخت، شاه وقت خویش
یک چمن گل، تاافق، جای سپاهم داده بود!
چتر گردون، سجده ها برسایبانم برده بود
عطر پیچک، بوسه ها بر پیشگاهم داده بود!
آسمان، دریای آبی،ابرها، قوهای مست!
شوق یک دریا تماشا برنگاهم داده بود!
آه! ای آرامش جاوید! کی آیی به دست؟
آسمان، یک لحظه،حالی دلبخواهم داده بود!
🌹 ✨ 🌹 ✨ 🌹 ✨ 🌹
- ۱.۲k
- ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط