ماه روشن من پارت⁴⁴
هلیا
میخواستم برم تو اشپز خونه که یهو دستم کشیده شد و چشمام سیاهی رفت.
1 ساعت بعد
چشمامو که باز کردم دیدم داخل یه اتاق تاریک به یه صندلی بسته شدم
*به خانم هلیا
+جینا تویی
*اره منم
+منو باز کن حروم زاده کصافت
بعد 5 دقیقه در یهو با شتاب باز شد دیدم نه اووون ددی جیمینمه
+ددی*با داد خیلی بلند*
-هلیاااااا
*جیمین هلیا رو باز کرد*
-بیبی*همو بغل کردن که جینا امد.
*عوضی بیشعور تونستی فرار کنی هه اونم از دست شوهرت هه
-یبار دیگه صداتو بشنوم خفت میکنم*باداد*
دیدم زنمو جیمین امد سمتم و بغلم کرد
/هه مثلا دختر دارم یه خر گاو بیش نیست *یه سیلی محکم به جینا زد*
*اخ
/کوفت کصافت خر کثیف هرزه وقتی تنبیه شدی میفهمی جیمین انقدر ترسیده بود گریه میکرد بفهم جینا *اینو با داد گفت*← جیمین عاشق هلیاست
-هه
+هه
*کوفت هه درد هه زهرمار هه
/*یع سیلی دیگه به جینا زد*اخرین بارت باشه اینطوری رفتار میکنی
جیمین
نشسته بودم که هلیا بلند شد بعد دیگه ندیدمش نگرانش شدم و منو عمو و زنمو دنبال هلیا گشتیم من اخر دستمو گذاشتم رو سرم و نشستنم هق هق گریه کردم ولی بعد چند مین صدای جیغ امد فهمیدم هلیاست رفتم دیدم انباریه و به یه صندلی بستس سریع بازش کردم و لبشو بوسیدم
اون کسی که اینکار رو کرده بود جینا بود زنمو هم به حسابش رسید
-خب زنمو ما دیگه میریم ممنون بابت امشب
+اره ممنونم زنمو
/مرسی دخترم ولی تو که اسیب دیدی
-کجاش وای از دوباره رگ دستشه.
+اره خوبم ددی
-الان میریم خونه دستتو میبندم
-عمو جون.
&جونم پسر عزیزم
-خوافس
+خدافس
&خدافس عزیزانم
تو ماشین
هلیا
انقدر خسته بودم که دیگه داشت خوابم میبرد دست جیمین تو دستم قفل بود و بخاطر دستای گرمش زودتر خوابم برد
-هوم بیبی میدونی چقدر دوست دارم اگه تو نباشی نیستم تو عین یه لیوان قهوه داغ داخل زمستونی که پشتم به بودنت گرمه ولی اگه سرد شی من میمیرم عشقم برام همیشه بمون
+هوم بیدارم
-قربونت
+راستی هانا رو ور نداریم بیاریم
-نمیدونم وایستا به مامانم زنگ بزنم
+اوک
(مامان جیمین٫)
٫الو سلام پسرم خوبی؟
-الو سلام مامان خوبم تو خوبی؟
٫ارع پسرم خوبم عروس قشنگم خوبه.
-اره عشق منم خوبه راستی مامان هانا پیشتون میمونه
٫اره پسرم تا وقتی داداشت و زنش برگردن پیش من میمونه
-اوک مراقب خودتون باشید بای
٫تو هم مراقب خودت و عروسم باش بای
*قطع کردن*
+جیمین جونم
-جون دلم
+من میرم حموم
-بیا دو نفری بریم
+باش ددی
حموم
هلیا
منو جیمین لباسامون رو در اوردیم رفتیم حموم بعد من یه عالمه شیطونی کردم وقتی امدیدم بیرون جیمین دیگه برای جای بدون زخم روی لبم نزاشته بود
+اخ چقدر خوابم میاد
-اره فقط میخوام بغلت کنم عشقم
+منم
منو جیمین تو بغلم هم خوابیدیم
صب
................
✩.・*:。≻───── ⋆♡⋆ ─────.•*:。✩
خماری 😅
حمایت کنید بیبی هام♥🍷
اگه کم بود معذرت🍺💛✨
میخواستم برم تو اشپز خونه که یهو دستم کشیده شد و چشمام سیاهی رفت.
1 ساعت بعد
چشمامو که باز کردم دیدم داخل یه اتاق تاریک به یه صندلی بسته شدم
*به خانم هلیا
+جینا تویی
*اره منم
+منو باز کن حروم زاده کصافت
بعد 5 دقیقه در یهو با شتاب باز شد دیدم نه اووون ددی جیمینمه
+ددی*با داد خیلی بلند*
-هلیاااااا
*جیمین هلیا رو باز کرد*
-بیبی*همو بغل کردن که جینا امد.
*عوضی بیشعور تونستی فرار کنی هه اونم از دست شوهرت هه
-یبار دیگه صداتو بشنوم خفت میکنم*باداد*
دیدم زنمو جیمین امد سمتم و بغلم کرد
/هه مثلا دختر دارم یه خر گاو بیش نیست *یه سیلی محکم به جینا زد*
*اخ
/کوفت کصافت خر کثیف هرزه وقتی تنبیه شدی میفهمی جیمین انقدر ترسیده بود گریه میکرد بفهم جینا *اینو با داد گفت*← جیمین عاشق هلیاست
-هه
+هه
*کوفت هه درد هه زهرمار هه
/*یع سیلی دیگه به جینا زد*اخرین بارت باشه اینطوری رفتار میکنی
جیمین
نشسته بودم که هلیا بلند شد بعد دیگه ندیدمش نگرانش شدم و منو عمو و زنمو دنبال هلیا گشتیم من اخر دستمو گذاشتم رو سرم و نشستنم هق هق گریه کردم ولی بعد چند مین صدای جیغ امد فهمیدم هلیاست رفتم دیدم انباریه و به یه صندلی بستس سریع بازش کردم و لبشو بوسیدم
اون کسی که اینکار رو کرده بود جینا بود زنمو هم به حسابش رسید
-خب زنمو ما دیگه میریم ممنون بابت امشب
+اره ممنونم زنمو
/مرسی دخترم ولی تو که اسیب دیدی
-کجاش وای از دوباره رگ دستشه.
+اره خوبم ددی
-الان میریم خونه دستتو میبندم
-عمو جون.
&جونم پسر عزیزم
-خوافس
+خدافس
&خدافس عزیزانم
تو ماشین
هلیا
انقدر خسته بودم که دیگه داشت خوابم میبرد دست جیمین تو دستم قفل بود و بخاطر دستای گرمش زودتر خوابم برد
-هوم بیبی میدونی چقدر دوست دارم اگه تو نباشی نیستم تو عین یه لیوان قهوه داغ داخل زمستونی که پشتم به بودنت گرمه ولی اگه سرد شی من میمیرم عشقم برام همیشه بمون
+هوم بیدارم
-قربونت
+راستی هانا رو ور نداریم بیاریم
-نمیدونم وایستا به مامانم زنگ بزنم
+اوک
(مامان جیمین٫)
٫الو سلام پسرم خوبی؟
-الو سلام مامان خوبم تو خوبی؟
٫ارع پسرم خوبم عروس قشنگم خوبه.
-اره عشق منم خوبه راستی مامان هانا پیشتون میمونه
٫اره پسرم تا وقتی داداشت و زنش برگردن پیش من میمونه
-اوک مراقب خودتون باشید بای
٫تو هم مراقب خودت و عروسم باش بای
*قطع کردن*
+جیمین جونم
-جون دلم
+من میرم حموم
-بیا دو نفری بریم
+باش ددی
حموم
هلیا
منو جیمین لباسامون رو در اوردیم رفتیم حموم بعد من یه عالمه شیطونی کردم وقتی امدیدم بیرون جیمین دیگه برای جای بدون زخم روی لبم نزاشته بود
+اخ چقدر خوابم میاد
-اره فقط میخوام بغلت کنم عشقم
+منم
منو جیمین تو بغلم هم خوابیدیم
صب
................
✩.・*:。≻───── ⋆♡⋆ ─────.•*:。✩
خماری 😅
حمایت کنید بیبی هام♥🍷
اگه کم بود معذرت🍺💛✨
۷.۳k
۲۱ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.