راهم دور است

راهم دور است
بقچه ام خالی
کمی بوسه
کمی دوستت دارم
اندکی از گرمای دستانت
قدری از مهر چشمانت
توشه ام میکنی؟
راهم دور است ...

#سیما_علیجانزاده
دیدگاه ها (۱)

با من شریک شودر نان هر روزه ی تنهایی امپرکن با حضورت دیوارها...

از یاد تو دیشبسطر سطرِ دفترم تب کرده بود...احساست را جمع کن ...

اگر کنارت نباشمبوی گل و طعم بوسه هاتیادم می رود.بودن یا نبود...

صبحـگاهان با نور آفتاب شستشو دهیمذهــــن راپاک کنیم دیــــرو...

رها🍂 من می توانم در چشمانت خیره شوم و بدون به زبان آوردن کلم...

صبح است و شهر ،زیرِ بارانِ نم‌نمِ پاییزی، بویِ دلتنگی می‌دهد...

شـــوقِ پــَـروآزتکپآرتی Vفقط شوق پایان داریم، نه آغازپریشون...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط