داستان نویسی پارت
داستان نویسی پارت ۷
فصل بیست و یکم: آمادهسازی برای سفر به زمان
در آزمایشگاه جدید که با ترکیب تکنولوژی هتل هازبین و جادوی نگهبانان نخستین ساخته شده بود، KINGDOM در حال بررسی جزئیات سفر بیسابقه بودند.
هونگجوونگ: (در حالی که به نمودارهای پیچیده نگاه میکرد) "سفر به لحظه آفرینش به این معنی است که باید از جریان اصلی زمان خارج شویم. این خطرات غیرقابل پیشبینی زیادی دارد."
بنگ چان: "نگهبانان به ما سه وسیله دادهاند: 'ساعت شنهای درخشان' برای جهش زمانی، 'قطبنمای کهن' برای جهتیابی در بینزمان، و 'طناب نقرهای' برای بازگشت."
---
فصل بیست و دوم: خطرات سفر زمانی
یونهو پس از مطالعه متون باستانی، لیست خطرات را خواند:
1. گم شدن در بینزمان: امکان جدا شدن روح از جسم
2. پارادوکس زمانی: اگر با گذشته تعامل اشتباه داشته باشیم
3. شکارچیان زمان: موجوداتی که در بینزمان زندگی میکنند
4. فرسایش حافظه: هر دقیقه در بینزمان برابر با یک روز فراموشی است
سان: (با نگرانی) "پس چگونه از حافظهمان محافظت کنیم؟"
مینگی: "نگهبانان گفتند باید 'نشانههای خاطره' بسازیم - اشیایی که خاطرات مهممان را در آنها ذخیره میکنیم."
---
فصل بیست و سوم: ساخت نشانههای خاطره
هر عضو شروع به ساختن نشانه خود کرد:
هونگجوونگ: یک روبان مشکی از اولین یونیفرم A.TEEZ
· حاوی خاطره: روز تشکیل گروه و قولش برای محافظت از همه
سان: یک جفت دمپایی رقص قدیمی
· حاوی خاطره: اولین برداشتنش در حضور معلم مرحومش
یونگهوان و هیانجین: یک سکه دوطرفه
· یک طرف: صدای یونگهوان در حال خوانندگی
· طرف دیگر: نور درخشان کنترل شده توسط هیانجین
فلیکس: یک دفترچه با نوشتههای به زبان شیاطین
· حاوی ترجمه جمله "ما خانواده هستیم" به تمام زبانهای باستانی
---
فصل بیست و چهارم: نخستین جهش آزمایشی
دستگاه سفر زمانی آماده شد. جونگهو داوطلب شد اولین آزمایش را انجام دهد.
صحنه جهش:
جونگهو ساعت شنهای درخشان را بست.با هر حرکت عقربه، محیط اطراف محو شد. او خود را در رودخانهای از نور و صدا دید - بینزمان!
اتفاق غیرمنتظره:
ناگهان موجوداتی شفاف مانند عروس دریایی ظاهر شدند- "شکارچیان زمان". آنها به سوی جونگهو حمله کردند، اما طناب نقرهای او را به عقب کشید.
یافتههای مهم:
· شکارچیان زمان به صدا و نور حساس هستند
· بینزمان بر اساس احساسات سازماندهی میشود
· ترس باعث جذب موجودات خطرناک میشود
---
فصل بیست و پنجم: استراتژی جدید
پس از بازگشت جونگهو، گروه استراتژی خود را بازبینی کرد:
تیمبندی نهایی:
1. گروه پیشرو: سان، فلیکس، یونهو
· مسئول: جهش و جهتیابی
2. گروه محافظ: هونگجوونگ، بنگ چان، هیانجین
· مسئول: دفاع از گروه در برابر شکارچیان زمان
3. گروه پشتیبانی: بقیه اعضا
· مسئول: حفظ ارتباط و ثبات عاطفی
کشف جدید سانهوا: "میتوانیم با خواندن آواز هماهنگ، حباب محافظتی در بینزمان ایجاد کنیم!"
---
فصل بیست و ششم: لحظه جهش نهایی
همه در دایره دستگاه ایستاده بودند. نشانههای خاطره در دستشان بود.
هونگجوونگ: "به خاطراتتان فکر کنید! به دلیلی که برایش میجنگید!"
بنگ چان: "ما ممکن است چیزهایی را فراموش کنیم، اما همیشه میدانیم که خانواده هستیم!"
دستگاه فعال شد. نور سفید همه جا را فراگرفت. وقتی چشمانشان را باز کردند، خود را در خلا بین ستارهها و زمان یافتند - رودخانهای از تاریخ در زیر پاهایشان جاری بود.
اولین بحران:
یانگهوان ناگهان فریاد زد:"نامم... نامم چیست؟!"
فرسایش حافظه آغاز شده بود...
---
اپیلوگ: در جریان زمان
گروه در بینزمان شناور بود، هر لحظه بخشی از خاطراتشان را از دست میدادند. اما نشانههای خاطره شروع به درخشش کردند...
لحظه نمادین:
هیانجین که نام یونگهوان را فراموش کرده بود،سکه مشترکشان را در دست گرفت و ناگهان اشک از چشمانش جاری شد - حسی عمیق از دلبستگی بدون اینکه بداند دلیلش چیست.
سفر پرخطر به سوی لحظه آفرینش آغاز شده بود، و تنها چیزی که میتوانستند به آن تکیه کنند، پیوندهای ناخودآگاهشان بود...
ادامه دارد
فصل بیست و یکم: آمادهسازی برای سفر به زمان
در آزمایشگاه جدید که با ترکیب تکنولوژی هتل هازبین و جادوی نگهبانان نخستین ساخته شده بود، KINGDOM در حال بررسی جزئیات سفر بیسابقه بودند.
هونگجوونگ: (در حالی که به نمودارهای پیچیده نگاه میکرد) "سفر به لحظه آفرینش به این معنی است که باید از جریان اصلی زمان خارج شویم. این خطرات غیرقابل پیشبینی زیادی دارد."
بنگ چان: "نگهبانان به ما سه وسیله دادهاند: 'ساعت شنهای درخشان' برای جهش زمانی، 'قطبنمای کهن' برای جهتیابی در بینزمان، و 'طناب نقرهای' برای بازگشت."
---
فصل بیست و دوم: خطرات سفر زمانی
یونهو پس از مطالعه متون باستانی، لیست خطرات را خواند:
1. گم شدن در بینزمان: امکان جدا شدن روح از جسم
2. پارادوکس زمانی: اگر با گذشته تعامل اشتباه داشته باشیم
3. شکارچیان زمان: موجوداتی که در بینزمان زندگی میکنند
4. فرسایش حافظه: هر دقیقه در بینزمان برابر با یک روز فراموشی است
سان: (با نگرانی) "پس چگونه از حافظهمان محافظت کنیم؟"
مینگی: "نگهبانان گفتند باید 'نشانههای خاطره' بسازیم - اشیایی که خاطرات مهممان را در آنها ذخیره میکنیم."
---
فصل بیست و سوم: ساخت نشانههای خاطره
هر عضو شروع به ساختن نشانه خود کرد:
هونگجوونگ: یک روبان مشکی از اولین یونیفرم A.TEEZ
· حاوی خاطره: روز تشکیل گروه و قولش برای محافظت از همه
سان: یک جفت دمپایی رقص قدیمی
· حاوی خاطره: اولین برداشتنش در حضور معلم مرحومش
یونگهوان و هیانجین: یک سکه دوطرفه
· یک طرف: صدای یونگهوان در حال خوانندگی
· طرف دیگر: نور درخشان کنترل شده توسط هیانجین
فلیکس: یک دفترچه با نوشتههای به زبان شیاطین
· حاوی ترجمه جمله "ما خانواده هستیم" به تمام زبانهای باستانی
---
فصل بیست و چهارم: نخستین جهش آزمایشی
دستگاه سفر زمانی آماده شد. جونگهو داوطلب شد اولین آزمایش را انجام دهد.
صحنه جهش:
جونگهو ساعت شنهای درخشان را بست.با هر حرکت عقربه، محیط اطراف محو شد. او خود را در رودخانهای از نور و صدا دید - بینزمان!
اتفاق غیرمنتظره:
ناگهان موجوداتی شفاف مانند عروس دریایی ظاهر شدند- "شکارچیان زمان". آنها به سوی جونگهو حمله کردند، اما طناب نقرهای او را به عقب کشید.
یافتههای مهم:
· شکارچیان زمان به صدا و نور حساس هستند
· بینزمان بر اساس احساسات سازماندهی میشود
· ترس باعث جذب موجودات خطرناک میشود
---
فصل بیست و پنجم: استراتژی جدید
پس از بازگشت جونگهو، گروه استراتژی خود را بازبینی کرد:
تیمبندی نهایی:
1. گروه پیشرو: سان، فلیکس، یونهو
· مسئول: جهش و جهتیابی
2. گروه محافظ: هونگجوونگ، بنگ چان، هیانجین
· مسئول: دفاع از گروه در برابر شکارچیان زمان
3. گروه پشتیبانی: بقیه اعضا
· مسئول: حفظ ارتباط و ثبات عاطفی
کشف جدید سانهوا: "میتوانیم با خواندن آواز هماهنگ، حباب محافظتی در بینزمان ایجاد کنیم!"
---
فصل بیست و ششم: لحظه جهش نهایی
همه در دایره دستگاه ایستاده بودند. نشانههای خاطره در دستشان بود.
هونگجوونگ: "به خاطراتتان فکر کنید! به دلیلی که برایش میجنگید!"
بنگ چان: "ما ممکن است چیزهایی را فراموش کنیم، اما همیشه میدانیم که خانواده هستیم!"
دستگاه فعال شد. نور سفید همه جا را فراگرفت. وقتی چشمانشان را باز کردند، خود را در خلا بین ستارهها و زمان یافتند - رودخانهای از تاریخ در زیر پاهایشان جاری بود.
اولین بحران:
یانگهوان ناگهان فریاد زد:"نامم... نامم چیست؟!"
فرسایش حافظه آغاز شده بود...
---
اپیلوگ: در جریان زمان
گروه در بینزمان شناور بود، هر لحظه بخشی از خاطراتشان را از دست میدادند. اما نشانههای خاطره شروع به درخشش کردند...
لحظه نمادین:
هیانجین که نام یونگهوان را فراموش کرده بود،سکه مشترکشان را در دست گرفت و ناگهان اشک از چشمانش جاری شد - حسی عمیق از دلبستگی بدون اینکه بداند دلیلش چیست.
سفر پرخطر به سوی لحظه آفرینش آغاز شده بود، و تنها چیزی که میتوانستند به آن تکیه کنند، پیوندهای ناخودآگاهشان بود...
ادامه دارد
- ۵.۷k
- ۰۶ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط