When you have multiple personality disorder

When you have multiple personality disorder...
part ۳


«تو... اینجا کاری داشتی؟»
سریعا چاقو رو داخل کیف‌ش فرو برد و به طرف صدا یعنی پشت سرش برگشت
با صدایی متعجب لب زد :
«اوه، من دنبال برادر کوچولومم، بهم گفتن تویه اتاق ۴۱۲ بستری شده»
«معذرت میخوام ولی اینجا اتاق برادره منه! اتاق ۴۱۵ دقیقا کنارشه»
«ممنونم، فقط، میتونید بهم بگید چیکاره‌ی این آقا پسرید؟»
«آبجی‌شم... قرار ملاقات خیلییی یهویی شد، اصن فکر نمیکردم بهم وقت بدن»
...
اوکی، فاکبهش
صرفا تویه لابی بیمارستان نشسته بود و نمیدونست چیکار کنه
پلیسا همجارو محاصره کرده بودن
خبری از فضای شلوغ نبود
اخبرا داشت کسشعر تحویل مردم میداد و از همه بدتر کنارش افراد مسن و پیر نشسته بودن، از همونایی که همیشه بویه سِرُم، یا قرص‌و دارو بویه کوفیته بیمارستان‌و میدن
هر دقیقه یکدومشون یچیزی از پسر میخواست:

_یه آب میای پسرم؟
_نوه‌ی من اونجاست، راهنمایی‌ش کن ممنون
_برو به اون زن کمک کن عه زشته پسرم
_میتونی قرصامو بگیری؟
_ویلچرمو ببر پیشه اون پرستاره
_آممم پسرم...
«خیلی ببخشید ولی باید برممم»
هوف... بالاخره راحت شده بود
به سمت راهروی خروجی رفت بلکه یه مقتول دیگه واسه خودش جور کنه، اینجا رسما هیچکس امونش نمیداد
اینجا‌مثلا‌صدای‌صحبت‌دوتا‌پرستار‌توجه‌شو‌جلب‌میکنه_

_بیمار اتاق ۴ رو دیدی؟
×اسکلیا! همین الان سرش بودم
_بیادب... ولی خیلی بدردنخوره جدی، کاشکی بتونیم بندازیمش تویه یه انباری تا بسوزه! خیلی رومخه... درخواستای عجیبی داره و هر دقیقه یه حالت چهره رو به خودش میگیره و اصلا فازش مشخص نیست! و میدونی مشکل کجاست؟ یه دختر و سلیطه‌ست، اصن نمیفهمم وای
×گمشو بابا! کلا یه روز سرش بودی... من باید تا وقتی که بستری‌ئه پیشش باشم، راستی خودکشی کرده بستری شده هااا... یه تراپیست هم آوردن تا با دختره صحبت کنه، ولی دختره همچیزو انکار کردو گفتش اینکارو نکرده، بعدشم به خودش اشاره میکنه‌و میگه اون این کارو کرد
_شهر عجیبیه... از راهروی اول صداهایی میادا! گمشو چککن دختره گوهی نخوره باشه

خب حله... شاید بهتریننن مقتول‌ش همین دختر کوچولوی روانی بود...

˓  ˖ ָ࣪➹ ִֶָ ࣪𓆝 𓆟 𓆞 𓆝 𓆛𓆝𓆝 𓆟 𓆞 𓆝 𓆛𓆝𓆝 𓆟 𓆞 𓆝 𓆛𓆝
دیدگاه ها (۵)

پرایوت منو گاییدید آقا من دوباره ساندیسم خیره سرم

سروران این پیج کلا یجورایی تعطیل میشه خدافظ (کلا دیگه فیک نم...

قبل از اینکه پارت بعد فیک‌و آپ کنم این پیج‌و ببینیددد https:...

رولم خداس جدی🛐🛐🛐

black flower(p,296)

( گناهکار ) ۱۱۱ part نفس عمیقی کشید و لبخند گرمی تحویل پسرش ...

اولین مافیایی که منو بازی داد. پارت۶

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط