بـرق چـشمـان تـو از دور مـرا می گـیـردمـن اگـر دسـت بـه زلفـت بزنم می میرمبـازی مـاهی و گـربـه است نظر بـازی مـامثل یک تنگ شبی می شکنم می میرم