دیگر آن دیوانه بی تاب سابق نیستم

دیگر آن دیوانهٔ بی تاب سابق نیستم
توبه کردم از گناهِ عشق! عاشق نیستم

شیشه بودم، سنگ‌ها اما نفهمیدند من
فرق دارم با همه، آیینهٔ دق نیستم

صاف و ساده بودنم را هیچ‌کس باور نکرد
خالیم از هر سیاست، من "مصدق" نیستم!

دور باید شد از این "خاکِ غریبِ" لعنتی
صبرکن "سهراب‌جان" من توی قایق نیستم!

آه دنیا خسته‌ام از زندگی آنقدر که
با ادامه دادانش دیگر موافق نیستم

بغض دارم، بغض یعنی مرگ! اما گریه نه
شاعری مغرور هستم، اهل هق هق نیستم

می‌شود فهمید از حال خرابم، ذره‌ای
دیگر آن دیوانهٔ بی تاب سابق نیستم

#ارس_آرامی
دیدگاه ها (۰)

مو طلایی، چشم گیرا، رنگ لب‌ها سرخ سرخلیلیِ شعرم عجب تندیس نا...

مست و دیوانه‌ام، انگار دلم می‌خواهدبزنم مشت به دیوار؟ دلم می...

دیگر آن دیوانهٔ بی‌تاب سابق نیستمتوبه کردم از گناهِ عشق، عاش...

سالها در غزلِ خویش دم از یار زدمرفتم و نامِ تو را در همه جا ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط