آقای رئیس

آقای رئیس
پارت هفتم

واد د ف....ا....ک
ا...اون رئیسه؟
باورم نمیشه
مثلا گفتم خوبا آخر هفته ست نمیبینمش
اَه
جین : گوسِپَند بیا تو چرا سیخ وایسادی ؟
من: چی ؟ ها.......ا...اها اومدم
تهکوک : سلام کیوتی
من : سلام هیونگا سلام سلام جین و سلام کفتارای عاشق
یونگی : صد دفعه بهت گفتم اینجوری صدامووووووون نکن
من : حالا مگه چیه کفتر عاشق
و به این ترتیب یونگی افتاد دنبال من بدبخت
یکی نیست بگه که داری سر به سر یونگی میزاری خبب البته که حال میده سربه سر گذاشتن باهاش
من : گووووووووووووووووووهههههه خووووووووررررررردددددمممممم توووووروووووخووووودددداااااا یکییییییییز کممممممککک کننننههههههه (درحال دویدن )
جین : حقته کوچولو که درگه سربه سر یونگی نزاری
گرفتم بدبخختتت شدمم
من : هیونگ گوه خوردم به جان خودم گوه خوردم جوونی کردم جون مادرت ولم کن خوااااهش میکنم لطفااا
نامجون : یاااا یه غلطی کرد دیگه توام ولش کن دیگه عین پیشی هایی که از اعصبانیت قرمز شدن دنبالشراه افتادی دیگه
یونگی : یه بار دیگه اینو بگی من میمونم و تو و چاقو
نامجون: یی بیر دیگی اینی بیگی مین میمینم و تی و چاگو ( داره مثلا ادا یونگی رو در میاره )

آقای رئیس
پارت هشتم

یونگی : توام تنت میخاره هاااا
نامجون خو ول کن اون بدبختو دیگه
یونگی اولا اون بدبختی که میگی از بچگی دوستمه دوما خودش میدونه بهش آسیبی نمیزنم سوما اصن تو چرا نگرانش میشی ؟
نامجون که انگار دستو پاشو گم کرده باشه با مِن مِن گفت : من.......من خ......خب رئیسشم نباید نگران کارمندم بشم ؟
یونگی که تعجب کرده بود گفت ات جای تو کار میکنه
اون طرفم از تعجب جین دستشو با چاقو برید کوک که آب پرید تو گلوش جیهوپ هم لیوان شکست تهیونگ هم که میوه ای که خورده بود خورد به خَصمِش و جیمین هم موچی نرسیده به دهنش افتاد زمین
ولی به نظرم اینجا همه یه چیزی میدونن که من نمیدونم
یه چیزی که حتی خود نامجون هم میدونه اما من نه
یه چیزی که منو نامجون رو بهم ربط میده
انگار نامجون قبلا یه ارتباطی با من داشته چون وقتی اینو گفت همه تعجب کردند حتی یونگی که هیچ وقت در مورد این چیزا تعجب نمیکنه ولی این تعجب توی چشماشون یا چیز دیگه هم معنی میداد : واااای نه !
دیدگاه ها (۰)

آقای رئیس پارت نهمهمه با صدای شکستن لیوان به خودشون اومده بو...

سلام دوستان عزیز من اومدمخیلی دلم براتون تنگ شده بود امروز س...

جررر🤣🤣🤣دقیقا همینه🤣🤣

پارت ۲۰ات: اخ جیمین سرشو از تو گردن از بیرون میاره جیمین: بی...

وقتی حامله بودی ولی بچه رو بدون اجازه شون سقط میکنی(درخواستی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط